دانلود رمان جادوگر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: پریسا غفاری
تعداد صفحات: 1285
خلاصه رمان: جادوگر روایت زندگی دختری به نام پریا است که با گذشتهای ممنوعه با عمهاش فخریه زندگی میکند. پریا آرایشگر بسیار توانایی است که به او لقب جادوگر دادهاند، او در میان خانوادههای ثروتمند بسیار مشهور است و هربار برای آرایش عروس به خانه یکی از آنها میرود.
قسمتی از متن رمان جادوگر
همیشه و تمام شب هایی که دل دختر به سمت خرابه باغ آنجا پر می کشید، همین را می گفت و همراه با چهار قلی که تند تند برایش میخواند و به صورتش فوت میکرد، در را باز می کرد و او را راهی سه تکه سنگی می کرد که انتهای باغچه امامزاده ای محقر، آرمیده بودند. ماشین را کنار چهار دیواری کوچک حاج مجد پارک کرد و از میان درختچه ها و پستی بلندی قبرهای ناهماهنگ گذشت و کنج دیوار کاهگلی ، بالای سر آنها ایستاد.
حمید مسرور؛ پدری زحمتکش…جایت خالی ست علی کوچولوی مسرور…همه پسر های هفت ساله…مرا به یاد تو می اندازند. نا سه سالۀ مسرور…که هیچ سروری را در عمر کوتاهت تجربه نکردی…این کلمات را وقتی بزرگتر شده بود میان سنگ های شیک و براق یشمی رنگ سفارش داده و بر سر خانۀ ابدی آنها حک کرده بود. بیا این شربت گلاب و سکنجبینو بخور دخترم…نگاهی به چراغ بالای سرش که میان دست های پیرمرد می لرزید، انداخت و بلند شد…
ممنونم…عادت نداشت حتی لیوانی آب از غریبه ای بگیرد. مثل اشراف زاده ها بیم آن داشت که چیزخورش کنند. بدبینی درست از شانزده سالگی ذره ذره میان ژنهایش رسوخ کرده و بی هیچ بهانۀ سر راستی آنقدر به آن بها داده بود که حتی خودش راز و رمز بدبینی هایش را گم کرده بود. اما این حاجی حج نرفته و بی ریا، نفسش همرنگ نفس مردگانی بود که جنس دم و بازدمهای خاموششان با زمینی ها فرق داشت؛ ظلم و بدی…