دانلود رمان زعم زرد نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی، رئال
نویسنده رمان: زهرا زنده دلان
تعداد صفحات: 2326
خلاصه رمان: ترانه دختری منزوی و محتاطیه که بعد از گذشت یازده سال، هنوز آثار کودک آزاری توی زندگیش نمایانه و همین اتفاق باعث شده از همه فاصله بگیره الخصوص خانوادهی مذهبی و پدر مستبدش که با اینکه میدونن چه کسی به ترانه آزار رسونده ترانه رو مجبور به سکوت میکنن، اما بعد از گذشت چند سال و با ورودش به دانشگاه زندگیش رنگ تغییر به خودش میگیره و با پسری به شدت معمولی اما متفاوت آشنا میشه، کیارشی که خودش هم گذشتهی خوبی نداشته اما دوست خوبی برای تنهاییهای ترانهست! با گذر زمان هردوشون متوجه میشن عاشق همدیگه ان اما با مزاحمتهای شخص آشنایی همه چیز عوض میشه؛ اون شخص کسی نیست جز قاتل قاتل دوران کودکی ترانه…
قسمتی از متن رمان زعم زرد
دست از چشیدن خورشت روی گاز برداشت و گفت: میان دیدن مادرت دیگه عزیزم، دیدن برادر زاده ی کوچولوشون و همچنین دیدن گل دختر این خونه مشغول کارهای خودش شد و من هم توی ذهنم و سروصداهای بلندش غرق شدم. اگه میثم باز از اون بازی ها با من میکرد و مامان و بابا می دیدند اگه خاله می دید و باز به مامان میگفت باید چیکار میکردم؟ میدونستم این بار حتماً کتک میخورم، اون هم از بابا!
دلم نمیخواد برای دیدن من بیان. بی اراده حرف دلم رو به زبون آوردم و خاله بی حرکت ایستاد، چند ثانیه ای مکث کرد و با برگردوندن سرش به سمتم، لبخند همیشگی روی لبهاش حواس چشمهام رو پرت کردند. چرا خاله؟ تو که همیشه با پسر عموت بازی میکردی دوست داشتی بیان ،اینجا دوست داشتی تو بری اخم هام شدیدتر از همیشه ،بود انقدر شدید که حس می کردم کل صورتم توی هم جمع شده.
دوست ندارم برم خونشون لبخند روی لبهاش ماسید اما باز هم کم نیاورد خیلی خب هر طور تو دوست داری. حالا نمیخوای بهم کمک کنی؟ خاله ت دست تنهاست ها. با اینکه تمام افکارم درست عین کلاف به دور اسم میثم و رفتارهای نوظهورش پیچیده بود سری به معنای موافقت تکون دادم و گفتم: کمک می کنم خاله.