دانلود رمان نغمه شب نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، درام، اجتماعی، خانوادگی، طنز
نویسنده رمان: آرام و بنفشه
تعداد صفحات: 1996
خلاصه رمان: نغمه تک دختر یه سازنده سرشناس تو شیرازه، دختری که بخاطر نگرانی ها و حساسیت پدر و مادرش وابسته و منزوی شده. بخاطر این وابستگی ها نغمه سه ساله پشت کنکور مونده و به شدت دلش استقلال و رفتن از خونه میخواد. برای همین از مردی کمک میگیره تا بتونه پدرش رو راضی کنه و دانشگاه شهر دیگه بره، مردی که در ظاهر هدفش کمک به استقلال نغمه است اما در باطن ... برنامه دیگه ای برای نغمه داره!
قسمتی از متن رمان نغمه شب
خواستم جواب بدم اما کسی از پشت جمعیت خانواده شهریار گفت: اون شب من رفتم اتاقش! دروغ میگه شهریار رفته! من رفتم و الان خودش هم خوب میدونه! جمعیت باز شد و کامران اومد جلو! رو به رو والا خان ایستاد و گفت : من رفتم، صیغه محرمیت خوندم! خلاف شرع هم نکردم! ادعا میکنه تاریک بود منو به شهریار اشتباه گرفت! راست و دروغش پای خودش اما وقتی بهش ریز ریز از اون شب گفتم و یادش اومد!
حالا که انکار میکنه ! من چکار کنم!؟ به اجبار بگیرمش! صیغه کردم و رضایت داد! یک روزه! قبول کرد! مدرک ندارم ثابت کنم! اما شاهد دارم که دیدن من رفتم اتاقش! حرف کامران که تموم شد همه سکوت کردن. حتی والا خان… بالاخره آروم سر تکون داد که مرد مسنی از بین اقوام شهر یار گفت: به یه نفر چاقو زده! شهریار تا پای مرگ رفته! سه نفر بهش خون دادن تا نیمه جون برگشته! جای اینکه ما شاکی
باشیم اون شاکی شده! والا خان نفسش رو با حرص بیرون داد و گفت: باید شهریار رو ببینم ! مریم سریع گفت: دایی نفس نداره یه کلمه حرف… والا خان پرید به مریم و گفت: بسه بچه! با تو نیستم که هی به من میپری با اخم از کنار ما رد شد و رفت سمت پله ها. منتظر بودم انتظامات جلوش وایسه اما مامور انتظامات هم خودش رو عقب کش ید و والا خان و دوتا همراهش بالا رفتن. مامور انتظامات هم پشت سرشون رفت بالا! مضطرب گفتم میخواد چکار کنه!؟ منم برم…