خلاصه کتاب:
یه دخترشیطونـ….مهربونـ….دیووونهـ….به همه کمک میکنه سرخودش بی کلاه میمونهـ….یه فضولی نابه جامی کنهـ…یه فضولی خطرناکـــ…. زندگیشو تغییر میدهـ….ولی اون تغییرباعث زجروعذابش میشه ـ….سمت دیگه یه پسرخُل که هیچی براش اهمیت ندارهـ…زندگی خودشوبه گَندکشیدهـ….تنهاست وتنها….
- 1079 روز پيش
- admin
- 263 بازدید
- 11,200 تومان
خلاصه کتاب:
مامان بیا تو . خانم حکمت زنگ زدن.. تا اسم خانوم حکمت و شنیدم تند تند رفتم تو خونه ، با اینکه حیاط زیاد با خونه فاصله نداشت ولی بازم نفس نفس میزدم – هوووف بده من مامان. سلام خانوم حکمت. -سلام اتریسا جان . بالاخره به ارزوت رسیدی .! کار پیدا کردی .! یه پا مستقل میشی واسه خودت .! ولی چیز بدش اینه که تمام روزه .! -اشکالی نداره خانوم حکمت ، من مشکلی ندارم ، راستی خانوم حکمت نگید که باید برم از پیر زن غر غرو مراقبت کنم .!! -هههه نه بابا از پیر زن بدتره.!! هر پرستاری که فرستادیم خودش استعفا داده .!! -وااا .!! چیه مگه.؟؟!! -5 تا بچه ی شیطون که سر هر کدوم از پرستارا یه بلا اوردن، همشونم با پای خودشون اومدن استعفا نامشونو دادن .!! -وااا ..!! اینا عجوزه ان .!! ولی خانوم حکمت منو که میشناسی من به این زودیا وا نمیدم.
- 1079 روز پيش
- admin
- 565 بازدید
- 19,600 تومان
خلاصه کتاب:
یک دختر و یک پسر، در کارهای خود خرابکاری زیاد دارند و برای مستقل شدن نیاز به کمک گرفتن از یک بزرگتر دارند. کمک از پدربزرگشان و این دست یاری همراه با قول و قرار است. شرایطی که با قبولش مستقل می شوند و با رد کردنش زمین خورده… یک رستوران راه نجاته، یک رستوران مخروبه و دور افتاده در جاده و شرایط کمک سرپا کردن این رستوران هست.
- 1085 روز پيش
- admin
- 776 بازدید
- 10,100 تومان