دانلود رمان آبادیس نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: نگار مقیمی
تعداد صفحات: ۱۸۹۶
خلاصه رمان: ارنواز به وصیت پدرش و برای تکمیل پایان نامه ش پا در روستایی تاریخی میذاره که مسیر زندگیش رو کاملا عوض میکنه، همون شب اول اقامتش توسط آبادیسِ شکارچی که قاتلی بی رحمه و اسمش رعشه به تن دشمن هاش میندازه ربوده میشه و با اجبار به عقدش درمیاد، این ازدواج اجباری شروعیه برای برملا شدن رازهایی که گذشته ی آبادیس و ارنواز رو به شکل عمیقی بهم پیوند میده …
قسمتی از متن رمان آبادیس
صدای نفس نفس زدن هام توی گوشم می پیچید … سوز سرما بدنم رو سر کرده بود و توان پاهام رو کم … با نهایت سرعت می دویدم و صدای قدم هاش رو پشت سرم می شنیدم … سر چرخوندم تا فاصله مون رو ببینم اما شاخه ای بزرگ سد راهم شد و محکم با زانو به زمین خوردم. درد زانوهام جیغم رو به هوا برد . قدم هاش نزدیک تر از هر وقت دیگه ای شده بود …
خودم رو روی زمین عقب کشیدم … هوا تاریک بود اما برق چشم هاش مثل ستاره توی تاریکی شب می درخشید … گفته بودم نمی تونی از دستم فرار کنی؟ سردی تنه ی درخت رو پشتم حس کردم … به من میگن آبادیس راویار ترسم رو پنهان کردم و گستاخانه توی چشم هاش خیره شدم … صدای لرزونم بلند شد: به منم میگن ارنواز آباندار …
آباندار….گرد شدن چشم هاش اصلا چیز عجیبی نبود. من بیست و چهار سال این حالت رو در آدم های اطرافم دیده بودم و این همیشه کلافه ام می کرد. چند نفر توی دنیا فامیلی آباندار داشتن؟ انگار که گردن ماه آبان رو گرفته و دورش طناب دار انداخته باشند . البته این چیزی بود که با شنیدن فامیلیم به ذهن خودم می رسید و بقیه بیشتر فکر می کردند من دارنده ی ماه آبانم و عجیب این بود که همه هم انتظار داشتند متولد ماه آبان باشم. متولد آبانید؟