دانلود رمان آدمای شهر حسود نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، هیجانی
نویسنده رمان: ماهور ابوالفتحی
تعداد صفحات: 762
خلاصه رمان: یه دخترِ یتیم هیجده ساله که با خالهاش زندگی میکرد، شد عروسِ حاج احمد سیف، مردی که یه دنیا سرش قسم میخوردن ولی رضا این دختر رو نمیخواست! چون زنش تازه مرده بود؛ چون یه بچهی یه ماهه رو دستش مونده بود ولی بهش احتیاج داشت و کمکش کرد و کم کم این دختر شد همه چیز پسر حاجیمون…
قسمتی از متن رمان آدمای شهر حسود
پله طبقه ی بالاست حاج خانم در رو باز میکنه و ازم میخواد که اول برم داخل تعارف میکنم و بی نتیجه است پس کاری که گفته رو انجام میدم بر خلاف طبقه ی پایین اینجا به خونه ی کاملا مدرن با سبک ۲۶ !نیماله فکم افتاده روي زمين عجيب . ساده و و دلنشین با ترکیب نارنجی و زرده و خب این یعنی حسیب خونه ی آقا رضاشون اینجاست میدونی زندگی یادِ آدمای امثال من داده که هیچ وقت خیالمون از هیچ چیزی راحت نباشه مثلا الان آرومما ولی میدونم این حجم خوبی و کاملی تو به زندگی جا نمیشه ولی خب بازم میگم خوابم می آد….
من وسط پذیرایی ایستادم و به اطراف نگاه می کنم، حاج خانم راه میافته سمت در و همونطوری که تنهام میذاره میگه:
ماهور ابوالفتحی من مزاحمت نباشم راحت تر میتونی انتخاب کنی که کجا بخوابی هر کدوم از اتاقا که دوست داری
من میشینم روی مبلی که وسط سالنه و یکم بعد همین جا دراز میکشم چشم هام رو میبندم و خب باید از فرصت استفاده کنم و این ماجرا حتی اگه به خواب باشه دلم میخواد توی این خواب به خواب آروم و بی دغدغه رو تجربه کنم
یک ساعت؟ دوساعت؟ پنج دقیقه؟ نمیدونم وقتی بیدار میشم عين هواي ،زمستون روزگارمو گم کردم و نمیدونم الان شبه یا روز یکم سر جام میشینم تا به خودم بیام و از توی یکی از اتاقا صدای گریهی به بچه میآد که انگار خیلی
کوچیکه….