دانلود رمان آزادنسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: shaghayegh_h96
تعداد صفحات:234
خلاصه رمان: ازاد یه پسر خشن وعصبی هست که بعداز تولد ازخانوادش جدا شده وبه جای برده شده که از اون یه ادم بد اخلاق ساخته یه برادر دو قلو به اسم فرزان داره که عاشق دختر شیرازی بنام مهر ماه هست که به تهران اومده برای تحصیل ..ازاد بعد از سالها برمیگرده به برادرش نزدیک میشه واز فرزان میخواد براش کاری انجام بده ولی فرزان قبول نمیکنه از اونجای که ازاد همیشه به روش خودش عمل میکنه
قسمتی از متن رمان آزاد
سعی کردم دستم رو از تو دستاش در بیارم ولی مگه میشد این غول بیابونی چنان سفت من رو گرفته بود که مطمئن بودم دستم کبود میشه!. ولم کن روانی! از جون من چی میخوای؟ ولم کن «: بازم جیغ کشیدم بدون توجه به تقلاهام به زور من رو دنبال خودش میکشید و از پله ها بالا رفتیم.
هوی یابو با توام! دستم رو کندی)محکم تر دستم رو کشید(روووووانی! مکث کرد من که دنبالش کشیده میشدم با توقف ناگهانیش محکم بهش برخوردم. – اخ!
بینی خوشگلم محکم بهش خورد، درد گرفت! – خیلی زر میزنی بچه وای مامان این صداشم مثل خودش ترسناک بود!داشتم با اخم نگاهش میکردم که با یه حرکت من رو گرفت انداخت روی کولش. جیغ کشیدم! -عوضی چیکار میکنی به خاطرجیغ هایی که کشیده بودم گلوم میسوخت( با مشت افتادم به جونش به کمر وکتفش میزدم اما اون انگار نه انگار! کمی که زدم دیدم فقط دارم خودم روخسته میکنم بیخیال شدم. غول بیابونی جلوی یه در چوبی مشکی بزرگ ایستاد چند تقه به در زد)یا خدا حتما اینجا اتاق رییسش بود.
آقا دختره رو اوردم. دوباره یه مشت به شونه اش زدم….دختره ننه اته بی شعور. قبل از اینکه چیزی بگه یه صدای کلفت مردونه والبته ترسناک شنیدم.
ببرش اتاق آخر راهرو… چشم دوباره راه افتاد شروع به دست وپا زدن کردم… بذارم زمین) با پام یه لگد به شکمش زدم… با توام. قبل از این که فحش دیگه ای بهش بدم محکم به کمرم زد. خفه شو تا خفه ات نکردم.