رمان آقای سردبیر از نویسنده مرضیه نعمتی دانلود رمان با لینک مستقیمم

دانلود رمان آقای سردبیر به قلم مرضیه نعمتی با لینک مستقیم

دانلود رمان آقای سردبیر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: مرضیه نعمتی
تعداد صفحات:861

خلاصه رمان: هدیه خبرنگار است و با پدر و نامادی و دختر نامادری اش زندگی می کند واز زندگی با نامادری و دخترش رضایت چندانی ندارد. اخیرا سردبیر جدیدی با روحیه خشک و سخت و جدی و غیرقابل انعطافی وارد دفتر مجله شده که تا حدودی محیط را مشموش کرده و در این بین رفتارهایی از خود نشان داده که سوءظن هدیه را برای رابطه ناسالمش با دختر نامادری اش فراهم کرده

قسمتی از متن رمان آقای سردبیر

عصر که ساعت کارم تمام شد طناز را ندیدم. توی اتاق کارش نبود نگاهم متوجه فرجام شد که داخل اتاقش ایستاده و در حال مکالمه تلفنی با کسی بود. شک به دلم افتاده بود که نکند مخاطب پشت گوشی اش طناز باشد. نازی اصرار داشت با ماشینش مرا به خانه برساند اما من قبول نکردم چشمانم به دنبال طناز بود و تا پیدایش نمیکردم آرام نمی گرفتم. از نازی تشکر کردم و پس از رفتن کارمندان من هم مهیای رفتن شدم. فرجام از دفترش بیرون آمد و چشمش به من افتاد.

سرد و ..جدی لحظه ای از فکری که درباره اش داشتم خجالت زده شدم اما خیلی زود به خودم مسلط دم و انديشـــیـدم خوش بین نباش. تو اونو نمیشناسی. زير لب خداحافظی کردم و زودتر از او از دفتر بیرون رفتم باران نم نم شروع به باریدن کرده بود. نگاهی به مانتوی نازکم انداختم و کمی احســاس ســـــــرمـا کردم. قطرات باران داشتند روی صورتم چکه میکردند چه احساس خوبی بود کاش میتوانستم تا خانه پیاده روی کنم. اما حیف که حوصله سرماخوردگی بعدش را نداشتم و اصلاً چرا فراموش کرده بودم؟!…

برای پیدا کردن طناز بیرون آمده بودم جای ماشین طناز خالی بود و معلوم بود که رفته و من دیر رسیدم. آهی از نهادم بیرون دادم و در طول خیابان راه افتادم برای گرفتن تاکسی ایستادم و دست تکان دادم هیچ اتومبیلی توقف نمی کرد و کلافه شده بودم دست به سینه به روبه رویم زل زدم و ناگهان چشمم به ماشین طناز در آنسوی خیابان افتاد با دیدن صحنه عجیبی که مقابل چشمانم ظاهر شد چنان شوکه شدم که تا لحظاتی چیزی را که میدیدم باور نکردم.