دانلود رمان آگاپه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی، معمایی
نویسنده رمان: نرگس
تعداد صفحات: 2793
خلاصه رمان: میرزا محراب خان ملکان با وجود اینکه در آستانه سی سالگیه اما یه شهر رو اسمش قسم میخورن؛ چون یار و یاور همهست. دلش بند دختریه که از هرچی مرد مذهبیه متنفره… بهخاطر فرار از دست میرزا محراب خان، خودشو به دست یه مرد 40 ساله میسپاره و سهرابِ تازه از فرنگ برگشته، به گلاره دستدرازی میکنه و اینجاست که گلاره مجبور میشه زنِ میرزامحراب بشه. محرابی که خبر نداره چی به سرش اومده اما وقتی میفهمه گلاره…
قسمتی از متن رمان آگاپه
به محراب نگاه کردم که انگار اون هم زیاد از حضور سهراب احساس خوبی نداشت. زن عمو فاطمه که کیک رو از سهراب گرفته بود به ثمین اشاره کرد که همراهش به آشپزخونه بره برای کمک کردن. منم که دنبال فرصتی بودم تا از نگاه های رقت انگیز سهراب قرار کنم فورا از جام بلند شدم و جوری وانمود کردم که انگار اصلا لب گزیدن و بشین بشین گفتن های عزیز جون رو ندیدم و نشنیدم.
همراه با زن عمو و ثمین به سمت آشپزخونه رفتم. از دید جمع که خارج شدیم زن عمو نهیب زد: گلاره تو برای چی پاشدی اومدی؟! تو مثلا عروسی ها…..مراسم بله برونته برو بشین سرجات. حوصله ی لجبازی نداشتم ملتمسانه به زن عمو نگاه کردم. زن عمو خسته شدم بیام به ریکاوری کنم برمی گردم. زن عمو هوفی کشید و با دست به آشپزخونه اشاره کرد. بفرمایید.
پشت میز نشستم و دستم و روی صورتم گذاشتم. ثمین و زن عمو شیرینی های رولتی رو توی بشقاب ها گذاشتند. زن عمو دو تا سینی بزرگ برداشت و بشقاب ها رو توش چید. خودش یه سینی و ثمین هم سینی دیگه ای برداشت و حین خروج از آشپزخونه گفت: