رمان آیه و عالیجناب نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی، انتقامی، خانوادگی
نویسنده رمان: راضیه درویش زاده
تعداد صفحات: ۹۱۱
خلاصه رمان: آیه دختری جوان که همسرش درست شب عروسی باعث قتل می شه و برای رهایی محبور به طلاق آیه و ازدواج با شخصی دیگر می شه و آیه برای انتقام زندگی خودش و بهترین دوسش پا توی شرکت کسی می ذاره که باعث بدبختی آیه و بهترین دوستش هست…اون شخص کسی نیست جز «آیهان حکمت» مردی مغرور و خودخواه که…
قسمتی از متن رمان آیه و عالیجناب
یادت رفته چکار کردن ها؟؟ اون از دایی بدبختت که چه ضربه یی خورد از اون نمک نشناس اونم از بلایی که سر پژمان آوردن مامان وای تو رو خدا ول کن قضیه دایی رو خودتم میدونی که مقصر برادرت بود که فقط دنباله منفعته خودش پژمان هم که حقش بود؛ زد پسر مردم رو کشت میخواستی دستش رو ببوسن ؟! آوا و مامان با دهنی باز به
من که داشتم از فرهمند پشتیبانی میکردم؛ چشم دوخته بودن مامان نگران جلو اومد و در حالی که دستش رو می آورد جلو تا روی پیشونیم بزاره گفت: آیه مامان خوبی تب که نکردی ؟ این حرف ها چیه میزنی بوف کشیدم و عقب رفتم.
مامان من خوبم اگه شماها نخواید اذیت کنید و بهم حق
انتخاب بدید اما آیه.. کلافه و عصبی برگشتم و سمته اتاقم رفتم مامان لطفا لطفا لطفاً… وارد اتاق شدم اما هنوز صدای نگران مامان می اومد که با نگرانی با آوا حرف میزد و اینبار
آوا که آرومتر شده بود سعی کرد مامان رو آروم کنه . آوا جان تو رو خدا تو باهاش حرف بزن مادر آیه هنوز با قضیه کنار نیومده من بچه امو میشناسم. اون میخواد بره اونجا چون پژمان مامان قربونت برم آروم باش بشین؛ نه تو داری اشتباه ميكني من بهت قول میدم اینجوری که تو فکر میکنی نیست خب!