دانلود رمان اختلال سوگ نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: فاطمه جعفری
تعداد صفحات: 763
خلاصه رمان: آینور دختری که بخاطر اختلالش تو تیمارستان بستریِ و با هیچکس ارتباط نمیگیره؛ بجز خانم دکتر و برادر جذابش که دست برقضا زیادی هم شیطون تشریف داره.
قسمتی از متن رمان اختلال سوگ
تبلتم را خاموش کردم و گوشه ای گذاشتم، مقاله ای که یکی از دانشجوهایم به عنوان پروژه ترم فرستاده بود پر از ایرادات ریز و درشت بود و حسابی وقت میبرد تا مقاله را کامل بررسی و نکات مهم را به او گوشزد کنم ميثاق مادر بیا یه زنگ به خواهرت بزن ببین کجاست پوفی کشیدم و از پشت میز بلند شدم مادر من نمیخواست قبول کند که مینا برای خودش کسی شده و نیاز به مراقبت ندارد آن قدر به درایت و حواس جمعی اش ایمان داشتم که نیاز ندانم دنبالش راه افتاده و دائم او را چک کنم.
کاش یکی میتوانست این را به مادرم و البته زن داداش های گرامی که او را پر می کردند تا مراقب رفت و آمدهای مینا باشد حالی کند. مینا یک زن بالغ چهل و پنج ساله ای بود که سرد و گرم روزگار چشیده بود میخواهند به مینای عزیزش چه چیز را ثابت کنند؟ که از اوی تحصیل کرده ی با تجربه بیشتر می دانند؟ گاهی از سادگی بیش از حدش مادرش که خام حرف های زن برادرهایش میشد به شدت عاصی میشد، اما مینا همیشه کژدار مریز با مادرشان رفتار میکرد بیست و هشت سال پیش مینای هفده ساله خانواده فروپاشیده مان را سرپا کرده بود هم درس خوانده بود هم کار کرده بود تا
خرج خانواده و درس خواندنش دربیاید. از اتاقم بیرون رفتم همه در سالن دور هم جمع ،بودند، لهراسب به محض
دیدنم از جا بلند شد. سلام عمو. دستش را فشردم و مشتی به بازویش کوبیدم معرفتش از میعاد که برادر بزرگترم بود بیشتر بود. سلام شازده از درس و دانشگاه چه خبر؟ خوبه فعلا احساس میکنم وقتی این ترم واحدا خوبن و درسا آسون از ترم بعد بیچاره ام لهراسب بعد از دیپلم بی توجه به مخافت های پدر و مادرش دو سال سربازی را گذراند و بعد در کنکور شرکت کرد کنار میعاد و میثم که با لاهور و فرداد پسرش سر و کله میزد نشستم. دخترا کجان؟ فرداد صورتش را کج کرد و ادای لادن را درآورد.