دانلود رمان ازدواجی زیبا جلد چهارم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، بزرگسال، خارجی، همخونه ای
نویسنده رمان: جیمی مک گوایر
تعداد صفحات: 360
خلاصه رمان: تا به حال خواسته اید که بیشتر در زندگی شخصیت مورد علاقه تان فرو بروید؟ در این کتاب به گذشته میرویم و بیشتر با زندگی تراویس مددوکس ، قهرمان سرکش داستان آشنا میشوید… در این کتاب شخصیتهای آشنای کتاب های قبل را بیشتر میشناسیم. همانطور که میدانید اَبی در کتاب قبل خیلی ناگهانی با تراویس ازدواج میکند و جزییات این ازدواج مخفی نگه داشته میشود، اما در این کتاب جزییات باز میشوند و به سفری پر احساس با شخصیت های داستان میرویم…
قسمتی از متن رمان ازدواجی زیبا جلد چهارم
از پنجره به بیرون نگاه کردم، در حالی که منتظر بودم مسافرای دیگه از کنارم بگذرن و در سکوت دعا می کردم خلبان عجله کنه و ما رو از این جهنم بیرون ببره . واقعاً هیچ وقت بابت قیافه عالی پوکرفیسم شاکر نبودم . اما حالا وقتش بود . چون می خواستم بلند بشم و داد بکشم که هرکی سرجاش بشینه و خلبان ما رو از زمین بلند کنه ، ولی در عوض به خودم اجازه ندادم که حتی سرجام وول بخورم
و با اراده عضلاتم رو در آرامش نگه داشتم. انگشت های تراویس راهشون رو به انگشت هام پیدا کردن در هم گره خوردن. داشتم به این موضوع فکر می کردم چی میشه اگه نقشه ام کار نکنه ، فکر کردم . تراویس دستگیر میشه ، توی دادگاه محاکمه میشه ، و در بدترین قسمت سناریو…به زندان می افته. با دونستن اینکه ممکنه واسه مدت خیلی زیادی ازش جدا حس کردم…که به قول مبنی بر این که برای همیشه باهاش می مونم یعنی عقد ازدواج کافی به نظر نمی رسه. چشم هام از اشک…
پر شد و یه قطره اشک از گونه ام پایین افتاد. سریع با دست پاکش کردم. خستگی لعنتی همیشه باعث میشه که زیادی احساساتی بشم…مسافرای دیگه داشتن کیف هاشون رو کنار هم جا می دادن و کمربند های صندلی هاشون رو می بستن ، و جنب و جوش داشتن بدون این که هیچ ایده ای از این که زندگی ما واسه همیشه تغییر می کنه ، داشته باشن . به سمت پنجره سر چرخوندم و بیرون رو نگاه کردم . هیچ چیزی که بتونه حواسم رو از ضرورت زود بلند شدن از زمین پرت کنه ، نبود . آروم زمزمه کردم :عجله