دانلود رمان از خواب برگشتم به تنهایی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: شیما آبیان
تعداد صفحات: 929
خلاصه رمان: داشتم به پی امی که رسا فرستاده بود، ریزریزمیخندیدم که با صداي مادرکه با مهربانی آمیخته با سیاست مرا می خواند لال شدموبا بی میلی گوشی رو روي میز گذاشتم و سینی چاي خوشرنگ رو از دست پري گرفتم و یه چپ چپی به لبخند موذیانه اش رفتم وبا غیظ اما به تبعیت از دستور واوامر قبلی مادر پا شدمو خیلی دخترانه وارد پذیرایی شدم
قسمتی از متن رمان از خواب برگشتم به تنهایی
واالله خودمم باورم نشد.. شرم و حیاي دخترانه؟… اونم من ؟…اونم با صداي سلام بلندي که من گفتم !…دو خانم چادري که به شدت رو گرفته بودندو یک پیرمرد با محاسن سفید از جاي بلندشدند واحوالپرسی گرمی با من
کردند .چاي را چرخاندم و کنار پدرم نشستم ونگاهم را به اطراف چرخاندم :پس دامادکو؟.. نکنه داماد این پیرمرد باشه؟…. مگر اینکه از روي جنازه پدرم رد شده باشند…نه پدرم که سر و مر گنده اینجا نشسته؟
……آهان!حتما زیاد شیطونی می کرد تنبیه اش کردن وبا خودشان نیاوردنش….نگاهم به روي دوخانم خیره ماند چرا ایند و اینقدر سفت ومحکم رو گرفتن؟… نکنه بابام بیرون از خونه زیاد سرو گوش میجنبونه که به گوش اینهام رسیده؟…. اي واي برمن !…کی شد که یه ارث خور بهم اضافه شد… باید به مامانم یه هشدار بدم ..
دیگه داشت حوصلم سرمیرفت که پیرمرد به سخن دراومد،البته روي سخنش بامن بود:آقاي نریمان منو به طور کامل میشناسن !ما خونواده بسیار مذهبی ومقید هستیم.
دختراي نازنینم،به مدرسه نرفته،تو خونه چادرسرمیکنن
واگه خدا قبول کنه و اینوریا ندونه اینطور که ظواهر امرنشون میده بچه هاي پاك دامن و خدا ترسی اند. از خدا پنهون نیس از شما چه پنهون؛این شازده ي ما که دیگه بدتراز همه،خشک ومقید…البته اشتباه نشه،خشک مقدسنه ها…خشک ومقید…طوریکه اگه یهوقت خواهراش بی توجه،بی حجاب باشن اونقدر به روشون نگاه نمی کنه تا خودشون متوجه بشن !…راه دور نریم …گویا اینکه شازده ي ما براي کاري به حجره ي من میان که صبیه ي شمارومیبینن و حالا چطور و چجوري،این آقایکدل نه صددل عاشق دختر خانم شما میشه