دانلود رمان از یاد رفته نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: نسرین ثامنی
تعداد صفحات: ۱۴۰
خلاصه رمان: در داخل اشپزخانه منزل اقای امینی، فرناز نامزد سلمان روی صندلی پشت میز غذاخوری نشسته و مجله ای را ورق می زند. مادرش پشت به او و رو به کابینت ایستاده و با دستمالی قفسه ها را تمیز می کند. در همین هنگام صدای زنگ در شنیده می شود. فرناز سرش ا بلند کرده و با شادمانی از روی صندلی بلند می شود و خطاب به مادر می گوید: خودشه، می رم در رو باز کنم…
قسمتی از متن رمان از یاد رفته
سلمان کنار تاقچه می ایستد و در اینه خود را می نگرد. سپس برس را برداشته و موهایش را مرتب می کند. مادرش کنار میز چوبی که در گوشه ای از اتاق قرار دارد و قوری و سماورش را روی ان نهاده نشسته است و به دو قاب عکس چوبی که در طرفین آینه روی تاقچه نهاده شده می نگرد. سپس نگاهش را به سلمان می دوزد و در حالی که سینی چای را از زمین برمی دارد می پرسد: یه چایی دیگه واست بریزم؟ سلمان از اینه مادر را می نگرد و سپس به جانب او برمی گردد.
نه مادر دیگه باید برم. به چیزی احتیاج نداری؟نه دستت دردکنه.پس من رفتم.برو به امان خدا. مواظب خودت باش.چشم مادر. خداحافظ. به سلامت. مادر چند قدم تا دم در دنبالش می رود. سلمان در را می گشاید و خارج می شود. مقابل در کفش هایش را به پا می کند و به طرف در حیاط حرکت می کند، آن را می گشاید و خارج می شود. در کوچه چند عابر در حال عبور هستند.
پسر نوجوانی سوار بر دوچرخه اش از سمت مقابل می آید. به سلمان سالم می کند، سلمان پاسخش ر می دهد و رد می شود. در انتهای کوچه به سمت چپ می پیچد. از پیاده رو عبور کرده و مقابل یک قنادی می ایستد. دستگیره را فشار می دهد که وارد شود. در همان لحظه زنی به همراه بچه اش با در دست داشتن دو چعبه شیرینی قصد خروج را دارند. سلمان کنار رفته تا زن خارج شود.