دانلود رمان اشتباه ساده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: maral_hsi
تعداد صفحات: 214
خلاصه رمان: پروا دختری که با تمام وجود عشقشو میپرستید با یه اشتباه ساده که مقصر اصلیش نبوده از عشقش دور میشه. تمام مدت سعی میکنه کاری کنه که عشقشو برگردونه و بی گناهی خودشو ثابت کنه.
پروا تمام مدت دردای زیادی رو تحمل میکنه ولی تسلیم نمیشه. با تمام وجود سعی میکنه عشقشو پس بگیره. حقشو پس بگیره! پایان خوش
قسمتی از متن رمان اشتباه ساده
از درد خم شده بودم ولی دم نمیزدم و با لجبازی میگفتم: منم میخوام بیاممممم…..اخ… مامانم با تعجب گفت: دختر تو داری از درد جون میدی اونوقت میخوای باهامون بیای!؟ از هوش میری… بابامم حرف مامانمو تایید کرد و سرعتشو زیادتر کرد. با حرص گوشه لبمو جویدم و گفتم: اخ….بعد از این همه مدت….نه بعد از این همه سال واسه اولین بار میخوام ببینمش خب.. مامانم: فرار که نمیکنه.در ضمن.یادت که نرفته شبش خونه ی ما دعوتن…….
ناخنامو از درد کف دستم فشار دادم.از شدت درد دیگه نمیتونستم جوابشو بدم فقط نالیدم: مامان همون لحظه بود که بابام جلوی بیمارستان ترمز کرد و پیاده شد.دره عقب ماشینو باز کرد و از رو صندلی بلندم کرد.اشکام از درد صورتمو خیس کرده بود. مامانم مدام قربون صدقم میرفت و سعی داشت آرومم کنه. آه…این معده درد لعنتی هم باید الان میومد سراغم؟؟ بابام سریع بردم تو بیمارستان و خوابوندم رو برانکارد. زیاد طول نکشید که بهم دارو تزریق کردن و بیهوششدم…..
خوشگله بابا چرا اینقدر گریه میکنی؟ خب شب واسه شام شایا رو میبینی دیگه. با گریه و عین بچه ها گفتم: نمیخوام! من میخواستم همون موقع که تازه اومد ببینمش! | ولی بابا الان نگام کن تو چه وضعیتیم!! بابام کلافه شده بود دیگه. تقصیری هم نداشت چون من واقعا خیلی لجباز بودم. رفتم زیر ملافه. قهر کرده بودم. صدای پچ پچای مامان و بابام میومد ولی یکدفعه صداها قطع شد؟