دانلود رمان اغوا شده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: پلیسی
نویسنده رمان: tromprat
تعداد صفحات: 40
خلاصه رمان: داستان درمورد پلیسی فراری که با دسیسه، برادر همسر فوت شدش ،مجرم شناخته شده و چون دادگاه عمل رو به قتل عمد ثبت کرده مجبور شده فرار کنه .در حین فرار زخمی شده و به خونه یکی از اهالی روستای دور افتاده ،که تو مسیرش بوده پناه آورده
قسمتی از متن رمان اغوا شده
کاموس : درست مثل الماس تراش خورده بود ، مثل بوم نقاشی که با ظرافت تمام روش نقاشی کشیده شده بود ، تمام فکر و زندگی من خلاصه شد تو اون دوتا چشم …… نتونستم دووم بیارم هر شب میرفتم به اون کافه ، هرشب محو تماشاش میشدم …… یکی از اون شبا اومد کنارم نشست ، ازم پرسید چرا همیشه میام و به اون خیره میشم ، باورم نمیشد ، لال شدم نتونستم هیچی بگم رو به پنجره ایستاده بود و حرکتی نمیکرد ، یگانه متاثر از رفتار کاموس سعی کرد که ساکت باشه
کاموس : اون نگاه خاص باعث شد که هر چیزی که تو دلم جاری رو به زبون بیارم ، بدون هیچ ترسی اون زمان حتی برام سوال نشده بود که چرا با اصالت ایرانی اونجا زندگی میکردن ……. برای به احمق کور ، ندیدن حقایق خیلی راحته ازش خواستگاری کردم گفت خانواده ای نداره « شغلم رو رها کردم و همونجا پیشش موندم همه چیز خیلی زود جور شد ولی راستش …… دل مادر پیرم رو شکستم که ازم خواست برگردم ….. چیو فدای چی کردم نمیدونم ……… شاید این من بودم که چشمم و رو به همه چیز بسته بودم ولی هیچ چیزی رو نمیدیدم
دوسال بعد ازدواجمون برگشتیم ایران ولی دیر بود مادرم دق کرد و خانواده منو دیگه نپذیرفتن شاید اون لحظه با داشتنش این چیزا برام بی اهمیت بود ولی …… وقتی به یکباره حقیقت مثل برق سیلی ، صورتت رو داغ میکنه میفهمی که کل مسیر رو به اشتباه تا اینجا طی کردی ……. زندگیمون با اومدن آرزو عوض شد ولی خوشی که از داشتن عشقم تو وجودم بود ، زیاد طول نکشید . یگانه : چه اتفاقی افتاد ؟ کاموس : چرا روزهای خوب رو ب یاد نمیارم ؟ چیشد اون همه علاقه ای که داشتم ! یگانه : شاید فقط همون لحظه منقلب شدی کاموس : امکان نداره من این اینطوری نبودم