دانلود رمان اقیانوس خاکی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، بزرگسال
نویسنده رمان: ناشناس بی احساس
تعداد صفحات: ۴۲۵
خلاصه رمان: شاهین پسر شیدا و ارمین(جلد اول آسمان شب) عاشق دختری شده که چشمایی دو رنگ داره. میدزدتش و بهش دست درازی میکنه و …. اما در نهایت چی باعث میشه این مرد از یه مرد سنگدل و خشن تبدیل به مردی عاشق و رمانتیک بشه؟
قسمتی از متن رمان اقیانوس خاکی
منم لذت بردم اما… لذت بردن من این طوریه بعد از گرفتن دوش، اومدم بیرون. توله ام موهام رو خشک کرد. دوباره چهار دست و پا شد. برام لباس از تو کمد در اورد. پیراهن سفید. کت و شلوار سورمه ای. پوشیدم. کیف دستی م رو داد دستم و از اتاق اومدیم بیرون. روی صندلی نشستم و مشغول خوردن صبحانه شدم. من استاد دانشگاهم. اسمم شاهین هست.28سالمه. جز استادای محبوب دانشگاهم بخاطر جوون بودن و چهره و جذابیتم.
استایل عالی دارم که باعث میشه همیشه دانشجو هام بخوان بهم نخ بدن.ولی من هیچ وقت حتی با یک نفرشون هم دوست نشدم. من یک مسترم. یک مستر گاهی خیلی خشن، گاهی بی تفاوت. مود مهربون و خندان ندارم. فقط یک نفر هست که گاهی باعث میشه بهش تو دلم لبخند بزنم. بعد از خوردن صبحانه، از خونه اومدم بیرون. درو قفل کردم. برده ام… ازالیا… قدرت تکلم نداره.
اما بدن فوق العاده ای داره. تو یک حراجی فروش برده بابا برام خرید. لباسای های پر و نرمی داره. پوست گندمی و بدون مو. سی زیبا و … سه ساله برده منه … ساکت بودنش رو دوست دارم. اما اون شخصی نیست که بخوام بقیه زندگیم رو باهاش زندگی کنم . اون فقط برده منه که کارشو خوب بلده. سوار ماشینم شدم و روندم سمت دانشگاه. کسی که چشماش قلب سنگی منو برده، تو این دانشگاهه.