باغ استور
دانلود رمان و داستان کوتاه ☀️ اپلیکیشن رمان

دانلود رمان امانت خدا به قلم فاطمه_ق با لینک مستقیم

دانلود رمان امانت خدا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا 

موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی

نویسنده رمان: فاطمه_ق

تعداد صفحات: 262

رمان امانت خدا

خلاصه رمان: به نام خدا داستانم داستان یه درد بزرگه!؟ دردی که شاید در ظاهر در اجتماع الان امری پذیرفتنی و آسون باشه اما تا داخل ماجرا نباشی و دردشو با تمام وجودت حس نکنی؛ تو هم مثل بقیه فکر میکنی!؟ من این درد رو با ذره ذره وجودم حس کردم؟! عذاب کشیدم اما توان گفتن نداشتم یا بهتره بگم گوشی برا شندیدن نبود ؟! من بودم و من!….؟ و چقدر سخته تنهایی….؟!

قسمتی از متن رمان امانت خدا

محسن در رو باز کرد و پرستار تخت رو به داخل هل داد که با دیدن امید محسن نتونست خودشو کنترل کنه که بلند خندید میثم نیم خیز شد و با دیدن امید اونم خنده اش گرفت و منم که با پارکت بیمارستان یکی شده بودم از بس خندیدم که امید یهو پرید اول نشست یکم عین بچه ها چشماشو مالید و طبق عادتش با دستش به سرش کشید که ما رو دید لبخندی زد و گفت : سلام دیگه با این حرکتش که ما کلا رفتیم هوا که پرستار بهمون تذکر داد و به امید گفت : علیک سلام جناب همراه ؛

بیان پایین لطفا اون تخت بیماره !؟ – امید عذر خواهی کرد و از تخت پایین اومد میثم با کمک محسن جابه جا شد و پرستار هم مشغول کارش شد امید رفت بیرون و پرستار هم با اومدن دکتر ما رو بیرون کرد من و محسن از در که خارج شدیم امید رو صندلی بود و سرش پایین بود محسن به سمتش و دستش رو شونه اش گذاشت و گفت : دیگه فرشته نجات ورژن آقا عرضه میکنه دمت گرم دکی !؟ – بعد رو صندلی کنار امید نشست که امید سرشو انداخت رو شونه محسن

که محسن ترسید و گفت : عبااااس !؟ عباس : امییییید ؟ محسن : یهو چش شد ؟ آروم سرشو بذار رو صندلی ؟ ! خوبه آفرین !؟ حالا برو کنار ، امید !؟ امید جان چشماتو باز کن !؟ عباس ولم کن بابا خوبم به خدا !؟ چرا اینجوری شدی ! ؟؟ – تاثیر قرصاهاس !؟ تو که خودت میدونی !؟ – آره راست میگه !؟ محسن جان داداش حالش خوبه ؛ تو برو پیش میثم منم با امید اینجا هستم تا تموم شه بیایین برین !؟

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
به نام خدا داستانم داستان یه درد بزرگه!؟ دردی که شاید در ظاهر در اجتماع الان امری پذیرفتنی و آسون باشه اما تا داخل ماجرا نباشی و دردشو با تمام وجودت حس نکنی؛ تو هم مثل بقیه فکر میکنی!؟ من این درد رو با ذره ذره وجودم حس کردم؟! عذاب کشیدم اما توان گفتن نداشتم یا بهتره بگم گوشی برا شندیدن نبود ؟! من بودم و من!….؟ و چقدر سخته تنهایی….؟!
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: امانت خدا
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده: فاطمه_ ق
  • ویراستار: باغ استور
  • تعداد صفحات: 262
لینک های دانلود
  • 649 روز پيش
  • admin
  • 184 بازدید
لینک کوتاه مطلب:
ورود کاربران

تبلیغات متنی
درباره سایت
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.