دانلود رمان انقباض زندگی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: نگین حبیبی
تعداد صفحات: 272
خلاصه رمان: دختری به اسم چکاوک…توی یه خونواده متوسط زندگی میکنه…تا اینکه باباش که حسابدار شرکت لیدل(چرم)بوده به جرم قتل معاون شرکت به زندان میوفته…و این چکاوکه که برای نجات باباش به هر…
قسمتی از متن رمان انقباض زندگی
من دخترم… با تمام حساسیت های دخترانه ام..با تلنگری بارانی میشوم…با جمله ای آرام میشوم…با کلمه ای عاشق میشوم…با پُشت کردنی ویران میشوم…به راحتی وابسته میشوم…هنوز هم با عروسک هایم حرف میزنم.. هنوز هم برایشان لالایی میخوانم…من دخترم…پُر از راز… هرگز مرا نخواهی شناخت…هرگز سرچشمه اشک هایم را نمی یابی…هرگز مرا نمی فهمی…مگر از نسلم باشی…مگر از جنسم باشی…مگر درکم کنی…
سر بلند کردم و روبروی آسمون خراشی ایستادم که گردن شترمرغم در برابرش کم میاورد…اووف که چقدر طبقه!و دفتر پدر من دقیقا در طبقه آخر قرار داشت…به تابلوی گرون قیمتی که نشون از نام ساختمون و کاری که توی این ساختمون انجام میشد خیره شدم…”لیدل”یه برند که کارش تولید کیف و چرم بود…وارد ساختمون شدم …نگهبان جلومو گرفت و با هزارتا سوال که من کی ام
اجازه ورود داد…ایش…پیری…چه چشمای بدی ام داره نکبت…وارد آسانسور شدم و به طبقه آخر رفتم…وارد سالن شدم…
دنبال دفتر کار بابا گشتم…تقریبا چهار پنج سالی بود که پامو توی شرکت تولیدی نذاشته بودم…از وقتی جمشید خان صاحب تولیدی که مرد فوق العاده مهربونی بود فوت کرده بود…چون دختری نداشت منو مثله دخترش دوست داشت و به خونه اش رفت و آمد داشتیم…اما از وقتی…در اتاق مدیر عامل باز شد و خود نکبتش بیرون اومد…درحال صاف کردن یقه…