دانلود رمان اول تو بگو نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: دل افروز
تعداد صفحات: 311
خلاصه رمان: دختر و پسر طی یک آشنایی اتفاقی در دانشگاه با هم آشنا و سریعا نامزد میشن هر چند در ابتدا نامزدی سوری به نظر می یاد اما بعدها رنگ علاقه می گیره… اما مشکل از ناسازگاری شروع میشه…! هر دو در ابراز علاقه تعلل می کنن و مشکلات زیادی بوجود می یاره مشکل اصلی شب عروسی خواهر پسر بوجود می یاد و …
قسمتی از متن رمان اول تو بگو
جلوی آینه ایستادم.داشتم خودم بر انداز می کردم. یهو خندم گرفت. تو آینه به خودم گفتم: آرتین از تو خل تر پیدا نمی شه که چی مثلا .دوباره می خوای بری دانشگاه اونم چی زبان.تو که مثل بلبل حرف می زنی آخه.نمی گن تو دندونپزشکی خوندی اینجا چه کار می کنی اونم با این سن و سال دوباره خودم جواب خودمو دادم: به تو چه.دلم می خواد فضولو بردن جهنم.مگه 28 سال زیاده واسه دانشگاه رفتن . خاک تو سرت چه ذوقی ام داری برای رفتن.
دیگه از آینه دست کشیدم .گوشیمو برداشتم و شماره گرفتم.باز رفت رو پیغام گیر.اینبار پیغام گذاشتم:ببین کیوان خان قول و قرار مون یادم هست .قرار بود دانشگاه قبول شیم.من شرطو بردم باز دبه کردی گفتی باید نمره هاتم خوب بشه.اوکی .امروز دارم
میرم دانشگاه .اینبار زیر شرطو شروط بزنی هر چی دیدی از چشم خودت دیدی .شب که میام خونه باید سویچ ماشینت تو اتاق من باشه وگرنه خودم میام دم خونتون .
قطع کردم.کیفو برداشتم و از اتاق زدم بیرون. علی منو دید و با خنده گفت: به به !آقا خوشگله کجا با این عجلهعلی !ضد حال نزن دیگه صبحی محلش ندادم و رفتم پایین وای آتوسااومد.اینو دیگه نمیشد کاریش کرد تا منو دید خندید واوه حالا چرا پاچه میگیری!
راهشو کج کرد .از صد تافحش بدتر بود حرصم در اومد یهو جبهه گرفت و گفت:مامان بیا این سوگلی بی ادبتو ببین هر چی از دهنش در می یاد داد زدم:هر هر خنده داره بی نمک