دانلود رمان اپسیلون نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: گیسو خزان
تعداد صفحات: 3967
خلاصه رمان: حامی رییس یه شرکت گردشگری هواییه و شادلی یه اشپز رستوران هردو در یک مهمانی شرکت میکنن شادلی به عنوان اشپز و حامی مهمان زمانی ک در حال خود شون نیستن اتفاقی با هم هستن ک موجب بارداری شادلی میشه شادلی قبل اینکه حامی ببینتش از مهمونی میره ولی چند ماه بعد ک میفهمه…
قسمتی از متن رمان اپسیلون
رسید. اتاقک تعویض لباسم بود که سیستم تهویه هم داشت و حداقل خیالم راحت بود از اینکه اون تو نفس کم نمیاره با خودم بردمش اون تو و چراغشم روشن کردم اینجا بمون. اگه دیدی خیلی داری اذیت میشی پیام بده از هر راهی بتونم درت میارم باشه برو تو.. الآن شک میکنه هابی حواس سری تکون دادم و تا کنار در رفتم که با صدای آروم لب زد:ببخشید!
چشمام و محکم بستم و دیگه برنگشتم سمتش.. رفتم بیرون و در و به روش قفل کردم اگه بازم نگاهش میکردم محو می شدم تو اون چشمایی که میشد توش فقط مهربونی و یک رنگی و صداقت و دید. با قدم های بلند رفتم سمت در و برای اینکه به دلیل برای اینهمه دیر کردنم داشته باشم دکمه های پیراهنم و باز کردم. دختره ابله. معلوم نیست چی به سرش زده بود که یه کلمه از برگشتنش به من حرف نزد و حالا یهو جلوی در خونه ام ظاهر شد!
نفس عمیقی کشیدم و قبل از باز کردن در خودم و آماده کردم واسه فیلم بازی کردن که مثلاً فکر کنه از دیدنش پشت در خونه ام متعجب شدم ولی وقتی در و باز کردم هیچ احتیاجی به فیلم بازی کردن نبود. دیدنش تو این ظاهر جدید و چهره ای که واسه من غریبه بود و نفهمیدم نگهبان چه جوری انقدر سریع شناختش ماتم برد و تعجب کردنم واقعی شد سلام! نگاهم از ابروهای تغییر حالت داده شده اش که انگار همه رو به طرز اغراق آمیزی رو به بالا شونه کرده بود