دانلود رمان اکیپ من نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: نوجوانی، فانتزی، هیجانی
نویسنده رمان: رضا رامشک
تعداد صفحات: 80
خلاصه رمان: رضا پسری درونگرا با یه زندگی بی حاشیه اس اون سعی میکنه تا جای ممکن از آدما و همسالان اش دور باشه و قوانینی که برای زندگی اش وضع کرده رعایت کنه اون توی یه مدرسه دولتی سطح پایین درس میخونه همه چیز باب میل اون پیش میره تا اینکه یه تاجر معروف برای تنبیه پسرش اون رو به این مدرسه می فرسته و …
قسمتی از متن رمان اکیپ من
این بار ولی خواهش و التماس هایشان راه به جایی نبرد و حتی بیشتر از ساعت دو نیز ماندیم و معلم فلسفه حسابی درس داد. زنگ که خورد بچه ها گیج و منگ فقط به دنبال در خروجی می گشتند هر که نمیدانست فکر میکرد اینجا درس نمی خوانند، بلکه ساعت ها شکنجه می شوند. از در که بیرون رفتم حسین و دو نفر دیگر عبور کنند. پشت سر ام بودند و من کمی ایستادم تا آن ها و بروند تا من با خیال راحت به راهم ادامه دهم.
حسین جلو آمد و گفت: کدوم وری میری ؟ من گفتم: از سمت راست… هم مسیریم ما هم اونوری میریم بعد اسنپ میگیریم، میریم تهرانسر…من بدون اینکه حرفی بزنم همراه آنها به راه افتادم. البته آنها جلو میرفتند و من پشت سرشان با فاصله حرکت میکردم. واقعا هیچ جوره نمیتوانستم وارد یک جو گرم و صمیمی شوم و حالا هم هر طور شده به هر ریسمانی چنگ میزدم تا فرار کنم…
حسین موبایل اش را بیرون آورد و رو به پسری که همراهش بود گفت: قراره گربه بخرم. به نظرت این چطوره ؟ من: نژادش چیه ؟ اسکاتیش… بچه ان چند ؟ دوتاش ۹ میلیون بابام وقتی شنید گفت: واقعا همچین هدیه ارزونی واسه تولدت میخوای؟ ولی خب قیمت اش برای من مهم نیست. من خیلی وقته گربه میخوام ولی شرایط اش رو نداشتم تا الان در واقع مادرم به مقدار حساس بود که اونم حل شد…