دانلود رمان اینکا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: شهره احیایی
تعداد صفحات:
خلاصه رمان: میگن پرستو هایی که جدا می شن و هوای آسمان بزرگتری رو دارند تنها می مونن حالا اگر تو مسیرشون عقاب تیزچنگالی کمین کرده باشه به نظرتون پرستو میتونه به دشت آسمونی که فکر میکنه رنگین تره برسه…نهال وهاویار دو تا پرستویی که سرنوشت بدجور ناجور هر دو سر راه هم قرار میده هاویاری که قراره مثل اسمش باشه و نهالی که خیلی شکننده به نظر میرسه ولی…
قسمتی از متن رمان اینکا
وقتی هر دو برگشتند سالن هاویار اصرار به استراحت کردن جفتشان داشت و آن دفعه هر دو خواهر طفره میرفتند به قول یزدان موتور هر دو تازه روشن شده بود.نهال لیوان آب را مقابل مادربزرگش گرفت و دلنیا سینی چای را دور گرداند. یزدان به شوخی گفت:
اونقدر چایی به ما دادین تا صبح اتوبان سرویس، رختخواب و باید طی کنیم.
نهال چشم غرهای رفت هاویار بلند شد و رو به دلنیا گفت: ظرف میوه رو پر کن… امشب تا سحر همگی بیدارن انگار…نهال اخم کرده نقش قالی را نگاه میکرد و سعی داشت چشمانش را سمت او نگرداند، اما… نهال خانم زحمتی نیست یه لحظه بیاین کمک کنین… باقلواها رو بچینم تو ظرف. متانت با خنده دنبالهی حرف نوهاش را گرفت: برو نهال جون به حرف رئیست گوش کن!
نگاه نهال به ملک افتاد که طور خاصی زول زده بود و رصدش میکرد. تردید داشت که یزدان کارش را آسان کرد