دانلود رمان بالهای فرشته نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: atieye80
تعداد صفحات: ۴۰۰
خلاصه رمان: قصه ی این رمان درباره دختریه که پدرش معتاده و زندگی اونو مادرشو کرده جهنم،طی اتفاقاتی به خاطر پدرش مادر دختر داستانمون میمیره و حالا اون میمونه یه مشت در و دیوار…دخترداستانمون وارد یه محله جدید میشه زندگی جدیدی شروع میکنه اما سرنوشت هنوز دست از بازی کردن برنداشته و زندگی این دختر دوباره زیر و رو میشه و… (پایان خوش)
قسمتی از متن رمان بالهای فرشته
پاسخي ندادم…چگونه حالم را میپرسد…مگر نمیبیند که چگونه اينجا زانو زده ام؟ مگر نمیبیندمادرم ديگر نیست؟ تنهايیم را نمیبیند؟ خب نبیند چه دردی از من دوا میکند وقتي ببیند…دلسوز میکند؟ آره با ترحم نگاهم میکند… من ترحم نمیخواهم من مادرم میخواهم…حاضرم هرکاری بکنم تا او بیدار شود و برای من لالایي اش را بخواند …دستي بر سرم بکشد و بگويد:”گريه نکن دختر
قشنگم همه چي تموم میشه.” راست میگفت همه چي تموم شد…همه چي…وقتي نیستي يعني پايان…
مامان منو ببخش من نفهمیدم ديشب حالت چجوريه… من فقط به فکر خودم بودم…مامان خواهش میکنم بیدار شو…من غلط کردم…اصلا هر چي تو گفتي ازدواج میکنم مامان…با هر کي ازدواج میکنم…مامان من خیلي مغرور بودم انقدر که هر چي گفتي میخوام تو رو تو لباس عروس ببینم تو جهي نکردم…مامان تو که نمی خوای آرزو به دل بری؟…مامان بیا ببین الان به هرکي گفتي جواب بله میدم..
.مامان ولي نرو من تنهام…مامان توروخدا منو ببخش… ببخش! مرد غريبه_خانم آب دهنم را قورت دادم و گفتم:
ببخشید ساعت چنده؟ مرد غريبه_5:3 ساعت 33/9 اومده بوديم و حالا 3 شده بود…چشمانم به زور باز میشدند…ناگهان صدای عمو تیام را شنیدم: تیام_دخترم تو اينجايي؟ مرد غريبه_آقا شما پدرشین؟ از شنیدن حرف مرد پوزخندی بر لبم نشست که از نگاه تیز عمو دور نماند…عمو به طرف جنازه مامان رفت و به صورت مهتابیش خیره شد…ملحفه سفید را بر روی صورت مامان کشید…