دانلود رمان بد عادت نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مری 72
تعداد صفحات: 396
خلاصه رمان: رمان راجع به دختری که فقط پونزده سالشه … نسیم یه دختر اروم و نجیب دختری که گرفتار غیرت برادراشه و حق بیرون رفتن از خونه رو نداره مگر رفتن به مدرسه همه ارزوی نسیم قصه داشتن گوشی …بالاخره بعد از کلی التماس و اصرار به ارزوش میرسه اما … سروان محمد علی مومنی … با وجود وظیفه شناسی و خدمت خوبش ، خوش گذرون و هر هفته ش با یکی به سر میشه نسیم برای محمد عجیب میشه و همین باعث میشه اون رو با تهدید مال خودش کنه … اما نه جسمی بلکه روحی ولی محمد سی ساله کجا و نسیم پونزده ساله کجا …
قسمتی از متن رمان بد عادت
باز طبق معمول تو خونه تنها بودم و حوصلمم سر رفته بود دیگه داشت حالم از این یکنواختی بهم میخورد اونقدر تو خونه مونده بودم که تعداد سوراخ های روی دیوار هم میدونستم :نه دوستی , نه رفت و امدی همش خونه خونه خونه که … قفسسس البته قفس هم نه بیشتر شبیه سلول انفرادی بود صبح تا شب تنها میموندم خونه شده بودم مجرم که حکمش حبس بود
و تمام ارزوم این بود که حبسم تا ابد نباشه با باز شدن در مامان رو دیدم که پاکت خرید دستش بود
مادری که از خودم چهل ساااال بزرگ بود و طبیعتا درکی این وسط نبود نه اینکه مامانم بی درک باشه نه … ولی خب با این تفاوت سنی درک خوبی هم ازم نداشت.اون چهل سالش بود و من پونزده سالم من شیطنت میخواستم و اون سکوت و استراحت بابام ک خب بازنشسته بود,و بیشتر وقت ها با مردهای محل میرفت پارک سرکوچه مینشست
چقدر حسرت داشتم وقتی بچه بودم یه بار دستمو میگرفت و میبرد پارک تا مثل بچه های دیگه بازی کنم
اما اون موقع سرکار میرفت و نمیشد حاالم که میتونه , من نمیتونم نه بخاطر اینکه بزرگ شدم
چون پونزده سال سنی نبود که بخواد مانع از رفتن به پارک بشه مشکلم غیرت بود … غیرت برادرایی که دوستشون داشتم اما حساسیت زیادشون باعث شده بود از من پونزده سال یه زن چهل ساله باقی بمونه
اونقدر حساس بودن که حتی نمیزاشتن برم خونه هم کلاسی هام یا حتی نمیزاشتن گوشی بخرم
رمان راجع به دختری که فقط پونزده سالشه ... نسیم یه دختر اروم و نجیب دختری که گرفتار غیرت برادراشه و حق بیرون رفتن از خونه رو نداره مگر رفتن به مدرسه همه ارزوی نسیم قصه داشتن گوشی ...بالاخره بعد از کلی التماس و اصرار به ارزوش میرسه اما ... سروان محمد علی مومنی ...
با وجود وظیفه شناسی و خدمت خوبش ، خوش گذرون و هر هفته ش با یکی به سر میشه نسیم برای محمد عجیب میشه و همین باعث میشه اون رو با تهدید مال خودش کنه ... اما نه جسمی بلکه روحی ولی محمد سی ساله کجا و نسیم پونزده ساله کجا ...