دانلود رمان بغض بی پناه نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: خاطره کامروا
تعداد صفحات: 2699
خلاصه رمان: عسل دختری لجباز و یکدنده ست که بدون رضایت خانواده برای کار وارد درمانگاه زندان و پرستار شخصی کهنه مرد مرموز و مبهم زندان میشه …شخصیت پیچیده و گنگ رامتین حجت عسل رو به سمت خودش می کشونه و بذر عشق رو تو قلبش میکاره ….سرگرد تیرداد دلباخته عسل و دشمن دیرینه رامتین حجت برای از بین بردن حجت وارد ماجرا میشه و ….این یک عاشقانه هیجان انگیزه که پایانش غیرمنتظره و روند جذاب و شیرینی داره…پس لطفا مارو همراهی کنید.
قسمتی از متن رمان بغض بی پناه
چنگ زدم به موهای بهم ریخته ام ، خیلی وقته که مثل روح های سرگردون برای فرار از فکر و خیالت به هر سو آواره ام .
حیرون و سرگردون به دنبال چنگ زدن به ریسمانی می گردم تا برای خلاصی از این بی خبری رها بشم .شروع کردم نرم و نرمک به قدم زدن . زیر لب شاعرانه برای خودم برای دل بیچاره ام زمزمه وار نالیدم : چه رویایی ست عطر نفس هایت در عبور لحظات رو می بینم خاطراتت از ذهنم عبور کردند.
قصه دلتنگی های من ولی یادآوریش برام سخته و عذاب
آوره. سکوت رو پیش زمینه احساسم می کنم .خسته شدم از شنیدن صدای به بغض گرفته ام. چشمای خیس از اشکم رو می بندم و با تموم جرات پرت شدم به گذشته های دورم گذشته هایی که هر بار با یادآوریش تلنگری به قلب زخم خورده ام زده می شه و من رو تو منجالب پشیمونی ها غرق می کنه ..عسل.. با قدم هایی محکم و مستبد گام برداشتم به سمت سرنوشتی که اگه روحم ازش باخبر بود هرگز به سمتش پرواز نمی کردم . راهی که برای رقم خوردن سرنوشت نامعلومم انتخاب کردم راهی بود پر از خطر و دلواپسی…
صدای پیچیده شدن تق تق پاشنه کفشم نشانگر صلابت و سیاستی که در چهره م زبونه می زد وجودم رو اعلام می
کرد . مقنعه مشکیم رو جلوتر کشیدم تا مانع بیرون ریختن چتری های مزاحم روی پیشونیم بشم . طبق عادتم نیمچه لبخند زیبایی که لب های کوچک و قرمزم رو مزیین می کرد رو لبم نشوندم و راهروی طویل و دراز مقابلم رو تو عرض چند ثانیه طی کردم . با اکراه مقابل در بسته چوبی که تاخیرم رو گوش زد می کرد توقف کردم . نفس عمیقی کشیدم و یک بار دیگه لبخندم رو تکرار کردم . بعد از مکث کوتاهی با زدن دو تقه به در به انتظار ایستادم . صدای زمخت و بم مردونه اش موجی از عشق و محبت رو درون دلم سرازیر کرد . بیا داخل