دانلود رمان بغض شب های تنهایی من نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه،اجتماعی
نویسنده رمان: negin_h
تعداد صفحات: ۱۸۹
خلاصه زمان: داستان درباره ی دختری به اسم ساغره که با استاد دانشگاش ازدواج میکنه ولی بعد از دوماه که ازدواجشون میگذره در شبی که از مسافرت برمیگردن کل خانواده و شوهرش رو از دست میده و این شروع یک زندگی پر فشار و سخت برای ساغره .تا اینکه تصمیم میگیره…
قسمتی از متن رمان شب های تنهایی من
تو مراسم خواستگاریم که قربون خودم برم انقد هول بودم که چایی رو ریختم رو پای معینو باباش! با صدای زنگ در از خاطراتم جدا میشم.بله پیتزارو آورده بودن. میرم پیتزارو میگیرم.میشینم جلو تی ویو میخورمش. بعد از فیلم دیدن میرم قرص آرامبخشمو میخورم و میخوابم. حالا یک دو سه چهار پنج!د بیدارشو دیگه صبح شده! با صدای زنگ هشدار از خواب بیدار میشم.
باید امروز برم دانشگاه.صبحانه مختصری میخورم،آماده میشم میرم جلوی عکس چهار نفرمون. من زود برمیگردم. مواظب خودتون باشین ..خداحافظ. از خونه میام بیرون د بدو که رفتیم!میرم سراغ ال نود سفیدم. میرسم دانشگاه.میرم تو محوطه به سوی دفتر رییس
دانشگاه.توی راه نگاه سنگین خیلی هارو روی خودم حس میکنم.بیخی،به راهم ادامه میدم.وارد اتاق میشم.
سلام آقای حسینی.
به به!خانم سالاری!چه عجب از این طرفا!ببخشید دیگه نتونستم زودتر از ین خدمت برسم…بله بله.بفرمایین بشینین. میشینم رو صندلی روبری میزش.اونم میشینه.
-خب چه کمکی از دستم برمیاد…راستش آقای حسینی میخواستم..میخواستم شغل معینو خودم به عهده بگیرم. میدونین که فوق لیسانسمو گرفتم،میتونم تدریس کنم. که این طور.پس میخواین شغل همسرتونو ادامه بدین.براتون مشکل نیست تو همین دانشگاه باشین؟ نه مشکلی ندارم.در ضمن من همین هفته میرم لندن که مدرک دکترامو بگیرم. بسیار خب.چهارشنبه مدارکتونو بیارین. ممنونم.پس فعال تا چهارشنبه.خداحاظ.