دانلود رمان بغلم کن نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مهسا.ع
تعداد صفحات: ۹۶۴
خلاصه رمان: سوژین وآدرین چندسالی هست که باهم دوست هستن، فوق العاده هم و دوست دارن وعاشقه همن اما… اما دورشون “حسود ونامرد” زیاده!!! آدمایی که با اسم “دوست” جلو میان ،نارفیق می شن و از پشت بهشون خنجر می زنن! حالا باید دید این حسود ها می ذارن شخصیت های داستان پاک بمونن و به هم دیگه کاری نکنند،یا خیر؟! ولی این بین دوست های خوبی هم هستن که توشرایط بد کنارشون باشن کافیه با دقت دوست هاشون روانتخاب کنن:) بغلم کن روایتی ست “واقعی” که قصد دارد عشق حقیقی و دوستان باوفا را نشان دهد! اکثرِ نام های شخصیت ها و مکان ها واقعی ست!
قسمتی از متن رمان بغلم کن
مگه ول میکرد بیشووور بلند قهقهه زد تندی کشیدم سمته خودش و خواست دستمو بگیره که زدم توسرش وباحرص گفتم: میری عقب یا بازم بزنـــــم؟؟ بیشتر سرشوآورد نزدیکه صورتم و باشیطنت نگام کردحرصم گرفت سریع باقی مانده هویجموخوردم تاحسابه این زامبی وبرسم که دوباره خندش بلندشدباتعجب وچشای گردنگاش کردم وگفتم: چته تو چرا می خندی؟؟یا خدا دیوونه شرف: همونجورک میخندیدگفت:
وای قیافشو خیلی بامزه شدی! و دست انداخت توجیبش و گوشیشو در آورد جلوم گرفت و چنتا عکس گرفت!!!!!منم
چشام شده بود توپ فوتبال: قربون این قیافه بامزت برم نگا کن چجوری شدی؟ به گوشیش نگاه کردم این منم؟؟ هویج غنچه شده بود چشامم درشــــت یه دستم هویج اون یکی دستمم ک تودسته آدرین بودکه لپمو میکشید وایی خدا چه باحال شده منم خندیدم بامشت زدم بهش: بیشوره زامبی! بیشتر فشارم دادوباخنده گفت: منم دوست دارم فنچولم بلند خندیدم که باصدای بچه ها برگشتیم سمتشون داشتن با تعجب نگامون میکردن!
زهرا گفت: چیشد تاچن دیقه پیش که داشتین میزدین تو سر و کله هم؟! آدرین خندیدوگفت: اینا ابرازعلاقس
علی یه سیب پرت کردسمته آدرینوگفت: مردشوراون علاقتونوببرن آدرین خراصن به حرفای من توجه ننمودی ن؟؟؟ آدرین سیبوتوهواگرفت ابروشو بالا انداختو بیخیال گفت: نوووچ مرض پسره …استغفراهلل بزنم نصفت کنم االن ؟؟؟ باتشربه علی نگاکردموگفتم: