دانلود رمان به روی قبرت تف می کنم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، بزرگسال، انتقامی، درام
نویسنده رمان: سیرا
تعداد صفحات: ۵۷
خلاصه رمان: داستان دختری که بی رحمانه مورد دست درازی چند مرد قرار میگیرد و تا حد مرگ شکنجه میشود و تا مرگ پیش میرود ولی برای انتقام برمیگردد ………
قسمتی از متن رمان به روی قبرت تف می کنم
چمدون قهوه ای رنگ چرخدارم رو به شاگرد مینی بوس تحویل دادم و با خنده به مامان گفتم: نگران نباش مامان من تا فرداشب میرسم اردبیل .. مامان با نگرانی پرسید : لباس گرم پوشیدی ؟ ویدا اینجا هوا خیلی سرده ! تو رو خدا مراقب خودت باش .. هندزفری رو توی گوشم تنظیم کردم و گفتم: اهوم ، مامانی ! از دیشب تاحالا هزاربار بهم گفتی. این اولین بارم نیست که با مینی بوس میام اردبیل …
آخه هیچوقت تنها نبودی ویدا ، همیشه داداشت پیشت بود! تا برسی اینجا دلم مثل سیر و سرکه میجوشه مادر ، منو بی خبر نذاریااا .. از پلکان بالا رفتم ، روی صندلی شماره 9 که انتهای مینی بوس قرار داشت نشستم و گفتم : مثلا 22 سالمه مامان ! بچه که نیستم ! نیازی نیست نگران باشی من حالم خوبه ، شب عیدم کنارتونم .. الهی قربونت بشم ، مادر نیستی بفهمی ! وقتی اونجا ییا دلم برات پرپر میزنه ! فکر اینکه چی میپوشی ، چی میخوری ، کجا میخوابی ! ویدا کاش نمیفرستادمت راه دور !
بابات حق داشت ، آخه مگه آدم تو این مملکت دختر یکی یه دونشو میفرسته اون سر دنیا ؟ با تعجب گفتم : مامان اون سر دنیا کجاست ؟ بندرعباس که همین پایینه ! اصلا از شما انتظار ندارم خانوم دبیر ادبیات ! مگه یه ترم همه جای ایران سرای من است پاس نکردید ؟ آخ ورپریده من به تو چی بگم ! نیستی اینجا دلم برای همین شیرین زبونیات تنگ میشه ، خونه بدون تو و ویهان خیلی سوت و کوره .. دلم ریش ریش شد و با محبت گفتم : الهی فدات شم مامانی ، فقط یه سال دیگه مونده تا کارشناسیمو بگیرم ایشالله دخترم ایشالله کارشناسیتو میگیریمیای پیش خودمون خیالم از تو راحت میشه ..
لبخندی زدم و گفتم : ایشالله ..