دانلود رمان بوسه با طعم خون نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: کوثر شاهینی فر
تعداد صفحات: 657
خلاصه رمان: شمیم دختر تنهایی که صیغه ی شهریار میشه… شهریارِ شیطانی که بعد مرگ زنده ها رو راحت نمیذاره و آتیشه کینه ای به پا میکنه که دودش فقط چشمهای شمیم رو می سوزونه… این وسط عشقی که جوونه می زنه و طعمه خونی که اسمش شکنجه س! تقاص پس دادنه شمیم و دلدادگی پرهام… نفرتِ زانیار… عشقِ شیما! … پیچ و تاب زندگی های مختلفی که به هم گره می خوره… انتهای این تاریکی مبهمه
قسمتی از متن رمان بوسه با طعم خون
صدای گریه ی نورا ناز و نوز میشه و لوس میکنه خودشو … دخترم فقط 6 ماهشه و این همه لوس بودن و آروم بودن زانیار رو دوست ندارم … حسادت میکنم به زانیار … اشکام خوره و می دونم که می خواد نورا رو بیره … خصوصا انگاری با گرفتنه نورا آروم میشه … نفس عمیقی میکشه … همه ی عصبانیتش نه … اما بخش اعظمش دود میشه ! پرهام عصبی رو به روی زانیار میره و داد میزنه : چه مرگته ؟
چی می خوای ؟ .. مگه خودت ننداختیش بیرون ؟ زانیار محلش نمیده و در عوض نگام میکنه و می گه دلت تنگ شده واسه آب خنک خوردن انگاری ؟؟ بهت زده نگاش میکنم و میگم : به خدا اشتب … عربده میکشه : خفه شو خفه شو …. خودم تحویلت میدم … ( رو به یلدا ) نمی خواد تو زنگ بزنی … خودم زنگ میزنم بیان جم نورا به گریه می افته می خوام سمتش : که پر هام مچ دستم رو میگیره …. زانیار هزار برابر اخماش توی هم میرن و نگامون میکنه … صدای کسی میاد که بله وارد سالن میشه …
کامیاره ، این خونه در نداره ؟ … نفس نفس می زنه ومیگه : زانی … بریم خونه داداش .. زانیار خیره به من نورا رو فاصله میده و میگه : بیر بچه رو … کامیار کلافه و نگران میگه : زانیار …. زانیار عصبی تر داد میزنه : ببر خونه گفتم هلاک شد بچه ! …. کامیار جلو میاد و نورا رو میگیره … با گریه میگم : تورو خدا نبرش … کامیار … کام