دانلود رمان بگو عاشق منی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مینا سیف الله زاده
تعداد صفحات: 396
خلاصه رمان: داستان در مورد یه دختره ؛یه دختر که زخم خورده، داغ دیده میخواد انتقام بگیره انتقام گذشتشو و بخاطر این انتقام شغلی رو انتخاب میکنه که فکرش روهم نمیکرد داستان ما دو شخصیت داره ..شخصیت هایی که سرنوشت همدیگه رو رقم میزنن هر دو پلیس و هردو …..
قسمتی از متن رمان بگو عاشق منی
به طرف حموم راه افتادم .بعداز یه دوش مختصر از حموم بیرون اومدم.در کمد و باز کردم با انتخاب یه مانتوی صورتی و شال و شلوار مشکی و کیف و کفش صورتی سعی در تکمیل شدن تیپم کردم . بعد از پوشیدن لباسام نشستم جلوی آیینه تا آرایش کنم.آروم دستی به پوست سفیدم که از مادرم به ارث بردم کشیدم .هه مادر ،چه کلمه غریبی! چقدر دلم براشون تنگ شده و من نمیتونم برم پیششون . خونواده من ترکیه زندگی میکنند مادرم اهل ترکیه س و پدرم ایرانی بخاطر کار پدرم مجبور شدن برن اونجا زندگی کنن.
دوتا خواهر دارم به اسم های ملیکا و رونیکا .ملیکا30سالشه و یه پسر کوچیک داره و رونیکا 18سالشه خودمم 27سالمه و هنوز ازدواج نکردم . بخاطر ماجراهایی مجبور شدم از ترکیه بیام ایران و اینجا اقامت کنم. ماجراهایی که سرنوشت من و دنیز رو به اینجا کشوند من و به یک خانم دکتر تبدیل کرد و دنیز رو به یک مهندس…دنیز پسری بود که تو ترکیه باهاش آشنا شدم . فقط با اون احساس صمیمیت میکردم و مثل برادرم کنارم بود. هوووف بگذریم نمیخوام زیاد وارد گذشته بشم.
کرم رو برداشتم و روی پوستم زدم بعدش یه ریمل و رژ لب قرمز . خب آرایشمم تموم شد .فکر کنم دیگه وقتی نمونده باشه . دسته کلید و با کیفم برداشتم راه افتادم وارد آسانسور شدم بعد از زدن دکمه1خودمو کشیدم کنار نگاهی به آیینه انداختم .خب خوب و قابل تحمل بودم .نه آنچنان قیافه رویایی داشتم نه هم که خیلی زشت بودم .بالاخره بعده چن ثانیه رسیدم پایین و مستقیم بطرف ماشین رفتم و نشستم پشت رول . رسیدم دم خونه نادیا اینا خوشبختانه درسا هم اونجا بود و نیاز نبود معطل اون بشم…