دانلود رمان بیست و سومین گل رز نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه
نویسنده رمان: ملیکا دست جوان
تعداد صفحات: 254
خلاصه رمان: داستان درباره دختری به اسم آروشاست که به قصد تحصیل به( لنــدن ) زادگاه پدری اش سفر میکنه و بر حسب اتفاق با پسر خاله اش که قصد سفر به لندن رو داره هم دانشگاهی میشه و در طی داستان با پسری روبه رو میشه که جز آزار و اذیت برایش چیزی به ارمغان نمی آورد تا این که پسر خاله اش (کیاوش)..
قسمتی از متن رمان بیست و سومین گل رز
دلم میخواست تمام نگرانی هایم رو بر سرکامران هوارکنم اما هرچه فکر میکردم حق با او بود مقصر تمام این دردسرها من بودم و بس … اگه برا دردل باخته من مثل بچه آدم موضوع رو با ما درمیون میذاشت اگه دخترخاله دل باخته تر ازبرادرم که تو باشی آروشا خانوم انقدر موضوع به این مهمی رو مخفی نمیکردی شاید الان کیاوش …. بس کن کامران صدای داد نیما اشک هایم رو بروی صورتم خشک کرد .چی چیو بس کنم نیما من برای اون جناب آقا هم کلی حرف دارم اشتباه کردن باید تاوان اشتباهشونم بدن .
آب دهانم رو قورت دادم ودستان سردم رو درون هم قفل کردم و از شدت بهم فشردم و با صدای لرزانی گفتم :- حق با توئه … من به کیاوش گفتم ازم فاصله بگیره ، بهش اخطار داده بودم سام خطرناکه وشوخی بردارنیست ، بهش گفته بودم اگه با من باشه سام هر بلایی که بتونه سرش میاره . من علاقه ای به کیاوش نداشتم که پنهونش کرده باشم از شما … اون پاپیش گذاشت ، اون بود که تموم این سه ماه یک روزهم ازم فاصله نگرفت ، اون بود که سپر بال کرد خودشو برام ….
سرم رو پائین انداختم وبا صدای آرام تری گفتم : اون بود که عاشقم کرد .نیما بلند خندید وگفت : چه عجب بلاخره این عروس خانوم اعتراف کرد به این علاقه ای پیچ در پیچ . کامران دنده رو کشید و روبه روی ساختمان اداره توقف کرد و از ما خواست که پیاده بشیم وخودش هم بعد از قفل کردن ماشین به سمت ما امد .ببین آروشا من خیلی خوشحالم ازاین اتفاق کسی بهتر از تو برای کیاوش و بلعکس نیست من دنبال مقصر نیستم حرف من این بود که چرا زودتر نگفتین این یارو اسمش چی بود ؟زیرلب زمزمه کردم .سام .ادامه داد . آهان همون چرا نگفتین داره اذیتتون میکنه چرا نگفتی که … ؟
