دانلود رمان بی بی بی دل نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی، هیجانی
نویسنده رمان: یاسمین منصوری
تعداد صفحات: 641
خلاصه رمان: خب خب بریم سراغ این یکی داستان…بی بیِ بی دل! این بی بی اون بی بی که بعضی هاتون به مادر بزرگتون میگید نیستا…این از اون بی بی خوشگلا روی برگه های پاسوره! بازیِ بی دل تا حالا بازی کردید؟ بازی نکردید؟ اشکال نداره من توضیح می دم. توی بازی بی دل یه بی بی داریم که پیکه و خیلی نحس و شومه و دست هرکس بیفته سیزده امتیاز منفی داره. ۱۳ هم که عدد نحس و شومیه. خلاصه این بی بی دست هرکی بیفته بدبخته!بی بیِ داستان ما هم همون بی بی نحسست! این از توضیحات راجع به اسم داستان و دلیل انتخاب این اسم…
قسمتی از متن رمان بی بی بی دل
داخل خیابان عریض که میفتد و از آن کوچه ی تنگ فاصله می گیرد، پایش را روی گاز می فشارد و درحالی که سرش را با تاسف تکان می دهد، می گوید: خودت می کشی و هرکی از اون میگذره رو سرزنش می کنی! بی تعارف بگم…اگر بخوای همیشه همینطوری رفتار می کنی…یعنی تا جایی که من دیدم همیشه یه چهاردیواری دور همینطوری ادامه بدی… لب هایش را روی هم می فشارد: چشم های خواب زده ام گرد می شوند.
در تنهایی می میرم؟ چه جسورانه! جای پرخاش گری آه توی تنهایی می میری! می کشم. او چه می داند از روزگار من که انقدر راحت چشم بسته و با دهان باز، پشت هم قضاوت می کند؟ درک نمی کند دیگر…شرارتی که ناشی از جنون است را نمی فهمد. نمی داند دست خودم نیست که انقدر شرارت به خرج می دهم. من مثل یک کاکتوس بزرگ شده ام و همانطور خار دار رشد کرده ام. کاکتوسی هستم که همیشه زخم زده ام…مهم نیست، از داخل چقدر نرم و مطبوع باشم.
مهم این است که عقل مردم به چشمشان است. چیزی در جواب حرفش نمی گویم…نه اینکه حرفی برای زدن نداشته باشم، حوصله ی فهماندن دردهایم را به یک غریبه ی بی ادب و جسور ندارم. موهای پریشان و بیرون ریخته از کلیپس و شالم را پشت گوش می فرستم: خب حالا که چی؟ فکر کردم قراره در مورد مشکلم حرف بزنیم! پوزخند می زند و لب های باریکش از هم کمی فاصله می گیرند: دست هایم را در هم می کشم و اخم می کنم وقتی سکوتم را می بیند، پوزخندش تبدیل به یک مشکل؟ فکر کردی اینا مشکل نیستن؟ فکر کردی این رفتارات طبیعیه؟! خنده ی رضایت مندانه می شود.