دانلود رمان بی پر پروانه شو نسخه کامل پی دی اف، اندروید،آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، پلیسی، اجتماعی
نویسنده رمان: پریناز بشیری
تعداد صفحات: 535
خلاص رمان: بی پر پروانه شو داستان آدمایی که روزگار به رسم همیشگی پر پروازی براشون باقی نذاشته و اونارو دستخوش حوادث خودش کرده داستان آدمایی که شاید از دور زندگیشون حسرتی باشه برای بقیه و از درون داغون ،داغون باشن …
پناه دختری که اسم یه نخبه رو یدک میکشه ولی بدبیاری و بد بختی روزگار سایه به سایه همراهشه…دختری که غرق دنیای دخترونه خودشو ولی سرنوشت براش بد نوشت … زاویه دید:اول شخص “شخصیتهای اصلی”پایان:خوش
قسمتی از متن رمان بی پر پروانه شو
صدا ازگوش وکنار کلاس بلند شد -خسته نباشید استاد -استاد خسته نباشید -استاد سه و نیم شدا بی توجه به دانشجوها همچنان مشغول توضیح دادن مبحث خسته کننده ترمودینامیک بود …..جز سه نفر بقیه شروع به جمع و جور کردن جزوه ها کردن طبق معمول حرفای استادو از دهنش در نیومده کپی میزدن رو کاغذ -پناه این صمدپور مارو گیر آورده ها بابا تلف شدم از گشنگی یه نگاهش به وایت برد بودو یه نگاهش به جزوه هاش که دیگه داشت از سر خستگی خرچنگ قورباغه میکشید
نیم نگاهی به دلناز کرد -منم گشنمه من مینویسم توبرو برامون غذابگیر -گمشو بابا ..میدونی وایستادن بین اون همه گرگ گرسنه کار کرام الکاتبینه منو میفرستی اونجا راست میگی بده بنویسم تو برو چپ چپ نگاش کرد -عقب افتادی خود…-خسته نباشید همین که این جمله رو شنیدن همگی یه نفس راحت کشیدن بی معطلی یکی یکی از کلاس زدن بیرون اخرین شکلم با دست سریع و بی دقت کشید و بلند شد دلناز کیفشو هل داد سمتش -جمع کن سریع بیا سلف من برم غذامونو بگیرم
اینو و گفت و به حالت دو از کلاس زد بیرون شروع کرد به جمع کر دن جزوه های دلناز -خانوم خطیب سرشو آورد بالا ….جز سه نفر که دوتاشون دختر بودن و داشن چادرشونو مرتب میکردن با یه پسر کلاس خالی شده بود تقریبا با دست اشاره ای به خودش کرد -بامنید استاد ؟ رعوفی عینک طبیشو از چشمش برداشت و خیره شد به دختر نابغه ای که هوش ریاضیش در قیاس با دانشجوهای پسرش جدا ستودنی بود ….مقام اول المپیک ریاضی کشور و آورده بودو از پشت نیمکت و صندلیای دبیرستان مستقیم پاگذاشته بود.