دانلود رمان تابوشکن نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: مهفام حصاری
تعداد صفحات: 3353
خلاصه رمان: …داستانی سراسر عشق……فداکاری و از خودگذشتگی…….غرور و تعصبات پوچ و بی پایه …… رسومات و عقاید های غلط…تابوهایی که زندگی را به کامشان تلخ کرده بود…تابوهایی که باید شکسته میشدن…
قسمتی از متن رمان تابوشکن
تلفنو قطع کردم و بی هدف به روبه رو خیره شدم ؛ سمیه می گفت لعیا بیتابی می کنه ….. … آخ خواهر !! کوچولوی من دلم برای بازی کردن باهاش تنگ شده بود ؛ همیشه میرفت و پشت پرده قایم میشد و پاهای کوچیکش ….. کاملا دیده میشد لبخند تلخی زدم ؛ اونقدر تلخ که حالم از زندگی خودم ….. بهم خورد ….. !! به کدوم گناه به این روز افتاده بودم ؟؟ این تابو های مسخره چی بود که ذهن همهی …. ! اطرافیانمو پر کرده بود ؟ هرچی فکر میکردم دلیلی پیدا نمی کردم
چون دختر …. ! بودم ؟ ! …. چون میخواستم زندگی کنم ؟ دختر که نباید بره دانشگاه ! ….. دختر که نباید از خونه !! بره بیرون !!! ….. دختر حق نداره توی جمع حرف بزنه دخترو باید تو تنگنا و خفقان بزرگ کرد و در آخر هم باید شوهرش داد ؛ اونم شوهری که مثل خودشون رفتار کنه و بدبختی های دختر همچنان ادامه پیدا !! كنه خدایا این بود اون عدالتی که ازش میگفتی ؟ ! …. عدالت زندگی من کجاس ؟؟ …. خوش بختی زندگی من کی …. میرسه ؟؟حسی …. بود تنها حس خوبی که تا حالا تجربه کرده بودم
عشق به فواد بود ….. این حس گرم دوست داشتنی که !!! سرانجامی نداره که سختی ها و بدبختی هامو بیشتر کرده همین عشق باعث شده بود فواد الان اینجا نباشه …. باعث این کینه صحرا شده بود …. باعث شده !!! بود اینهمه دلتنگ باشم با همه ی اینها بازم پشیمون نبودم ؛ اگه هزار بار هم به …. عقب برمی گشتم باز هم عاشق فواد میشدم این عشق با همه ی سختی هاش بهترین حسیه که تا به حال تجربه کردم و حاضر نیستم فراموشش کنم و ….. از دستش بدم