دانلود رمان تضاد نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، پلیسی
نویسنده رمان: سپیدار سپید
تعداد صفحات: ۱۹۶
خلاصه رمان: این داستان زندگی پسری به نام آراسپه که سروانه و در اداره ی نیروی مبارزه با مواد مخدر کار میکنه . آراسپ که به تازگی نامزد کرده برای انجام عملیات جدیدی که بهش دادن به بزرگترین باند قاچاق ایران نفوذ میکنه و در اونجا با دختری به نام آنجلا آشنا میشه. آنجلا دختر رئیس سیستمه و دورگه است آراسپ و انجلا کاملا از همه نظر با هم در تضادن آراسپ و آنجلا … توی این رمان اتفاقات تلخ و شیرین زیادی میفته …
سرنوشت این دو شخصیت رو اخر داستان میبینید
قسمتی از متن رمان تضاد
توی خانواده ٦ نفره به دنیا اومدم و تک پسر خانواده ام . دوتا خواھر بزرگتر از خودم دارم به اسم زینب و نیلوفر و یه خواھر کوچکتر به اسم سپیده . زینب وشوھرش مهدی با دخترشون یاسمین توی سیدنی زندگی میکنن . یاسمین ٤ سالشه و خیلی شیرین زبونه . نیلوفر و شوھرش با دنیل (پسرشون که تازه به دنیا اومد ) توی ھامبورگ زندگی میکنن . من و دوستام ٤ نفر بودیم که از دبیرستان باھم بودیم : من وآبتین و دیاآکو و شاھین .
به جز شاھین که توی شرکت پدرش کار میکنه من و بقیه دوستام پلیسیم ٢ ساله که از دانشکده افسری فارغ التحصیل شدیم و توی بخش مبارزه با قاچاق مواد مخدرکار میکنیم . دیاآکو پسر آخر خونه بود و شر و شور . با ھمه خانواده لج کرده بود و پلیس شده بود . یه نامزد داشت بھ اسم ملیکا . واقعا همو دوست داشتن و به هم میومدن. سروان دیاآکو زند آبتین تک پسر خانواده بود و پای همه شر بازیای من و دیاآکو . تازگیا ھم با دختر خاله اش شاران نامزد کرده بود . یه پسر شوخ و شنگ که جدا از ھمه این شوخیاش خیلی جدی به کارش میرسید .
اما شاهین… شاھین نامزد سپیده خواھر کوچیکترمه . من و سپیده تفاوت سنیمون٣ سال بود و خیلی سر به سر هم میذاشتیم البته هوای هم دیگه رو ھم خیلی داشتیم و من روی سپیده خیلی حساس بودم . پدر شاھین یه شرکت صادرات کالا داشت و شاین ھم پیش پدرش کار میکرد . سپیده قبل از اینکه با شاھین نامزد کنه با یکی از ھم دانشگاهی هاش به مدت ٣ ماه نامزد بود و بعد گفته بود که با پسره نمیسازه و از اون جدا شده بود . موقعی که اون پسره اومده بود خواستگاری سپیده و با ھم نامزد کردن من تهران نبودم و رفته بودم برای ماموریت توی یکی از استانھای مرزی