دانلود رمان تعبیر دل همراه با عشق نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، معمایی، پلیسی، غمگین
نویسنده رمان: زهرا عبدی ( دلربا )
تعداد صفحات: 473
خلاصه رمان: نازگل ،جنس مونث با رایحه ای ساده، دل نازک دختریست که ناز پرورده ای پدر و مادرش است،غم با او و دل او بیگانه است، راست گفته اند اگر پدر و مادرت تو را تربیت نکنند و آنوقت روزگار تو را تربیت می کند آن هم با تجربه های تلخ وسنگینش،قضیه از یک ماجرا از یک اتفاق و از یک حادثه شروع میشه،بله از یک اتفاق!!!
در یک روز بارانی اتفاقی رخ می دهد که دختر ساده ای ما میشود درد ، رنج وسخت، حال روزگار می گذرد دختر داستان ما همان چهره و نگاه و نگار و رنگین است فقط فرقش این است که دیگر او ساده و دلنازک نیست او ….
قسمتی از متن رمان تعبیر دل همراه با عشق
بی حرف کاری که مونا گفته بود را کردم سرم را آرام
و بالا آوردم بدون هیچ دلیل خاصی به سمت راست سرم
را چرخاندم دهنم کم بود پنچ متر باز شود. رضایی، با
ژست خاصی نگاهمان می کرد مخصوصا من …نه نمی
دانم. سرم را برگرداندم که مواجه شدم با صورت گل
انداخته مونا. نازگل از کی داره نگاهت می کنه باور نمی کنی هی من گفتم الان نگاهشو می گیره که نگرفت. از کی نگاهمون می کنه!؟
مونا:نگاهمون! نه عزیزم نگاهت می کنه از وقتی که سوال
ده رو ازت پرسیدم . تعجب در زیتونی چشمانم موج زد.
مردک خر…مونا:دلت میاد ؟ چجورم! بی خیال رضایی بازی هایش ادامه ای درس هایم را خواندم و بعد اینکه زنگ خورد راهی کلاس شدم. بدون اینکه توجه خاصی به کارها و رفتارهای رضایی بکنم ….رفتم. شکر که این کلاس را با رضایی نداشتم، آخ از او بدم میآید ،شاید مجنون گمشده ای دختران باشد ولی کنه تر به چشمم نمی آید .
او خیلی مرموز و مشکوک است…تا عاشق و مجنون…… از حمام خارج شدم موهای نمناکم را لمس کردم ،جلوی آیینه ام ایستادم نگاه چشمان درشت زیتونی ام کردم وموهای طلایی خدادی ام،که زیبایی خاصی را به چهر ام داده بود .قیافه ای من خاص بود و گیرا بود ولی مغرور و تکبر نداشتم ،همیشه هم حجابم را حفظ می کردم فقط طلای موهایم را محرم های زندگی ام دیدند نه کسی والبته رضایی دیوونه! لقبش برازنده اش بود.نشستم سر میز درسم کتابم را باز کردم وشروع به خواندن کردم.