دانلود رمان تلاش بیهوده نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: پریسا شهرستانی
تعداد صفحات: 139
خلاصه رمان: دختری به نام تپش در یکی از مناطق نسبتاً خوب شهر کرج زندگی می کند،زندگی اش پر از غم است با رنگ هایی سیاه!نا امیدی در وجودش لانه کرده و تنهایی همراه او شده است.دختری که ازنگاه مهربان مادر،لبخند پدر،غیرت برادر،دوستی خواهر و گرمی کانون خانواده فقط اشکهایش را دارد و غم.دختری که به بدترین شکل ممکن خانواده اش را از دست داده حالا با نگاه گرم پسری که از داخل مه های قلبش استوار نمایان شده آرامش به روحش برمی گردد ولی تلاش می کند که عشق ساده اش را پنهان کند؛عاشق شدن این دو نفر نشان می دهد عشق آنقدر هاهم سخت نیست تو فقط عاشق بشو،غرور خودش می رود. تلاش بیهوده عشقی به سادگی زندگی را نمایان می کند ،باشد که از این عشق،درس آرامش آموخت.
قسمتی از متن رمان تلاش بیهوده
لیوان رو روی اپن گذاشتم و رفتم توی اتاقم.. صدا از توی کوله ام می اومد. گوشیی لمسی اما قدیمی سامسونگم رو از توی کیف در آوردم؛ یه گوشی مشکی با سایزی حدودا کوچک. اسم آقای موسوی روی صفحه گوشی بهم دهن کجی کرد؛ با این حال داغونم همین کم بود. مرد خوب و با خدایی بود،یه زن مهربون داشت و دو تا پسر. ماهای اول که پول برای اجاره خونه کم میاوردم خیلی باهام مدارا کرد.با انگشت شستم روی دکمه سبز رنگ کشیدم و گوشی رو در گوشم گذاشتم.
بله؟!…از صدام خودم هم تعجب کردم،یه صدای خش دار و کلفت اما ضعیف؛ همون صدا خروسی خودمون. تپش جان، دخترم؟! صدام رو صاف کردم و گفتم: سلام آقای موسوی، خودم هستم…البته تغییر زیادی توی صدام به وجود نیومد؛همون جوری موند اما یه ذره بهتر. خوبی دخترم؟بدموقعه که زنگ نزدم؟! نه نه..من؛خوبم….مطمئنی؟! زیرلب زمزمه کردم:
-نه…اما مثل اینکه شنید و گفت: چیزی شده؟!لطفا بگو منم جای پدرت….لبخندی زدم. لبخندی شیرین میان تمام تلخی های دنیا. این حس پدرانه ای که این مرد خرج من بی خانواده می کرد…
نگرانی ها و مهربونی هاش همه من رو به گذشته بر می گردوند و چقدر خوب بود وجود این پدر به ظاهر صاحبخونه.
…تپش جان….بگو دخترم…راستش،یعنی… آهی کشیدم و گفتم: چند دقیقه است از خواب بیدار شدم اما احساس ضعف می کنم،فکر کنم یه ذره تب دارم؛ یعنی فکر که نه.تب دارم.صدامم که الان اینجوریه.