دانلود رمان تمام آنچه دارمی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، انتقامی، شکست_عشقی
نویسنده رمان: آسیه احمدی
تعداد صفحات: 3701
خلاصه رمان: چهار سال پیش برای گرفتن انتقام از خواهرم بهم نزدیک شد و اولین عشق را تو ۱۵ سالگی ازم گرفت و عاشقم کرد و رفت حالا بعد چهارسال برگشته و دیگه هیچی از اون پسر شوخ و شنگ گذشته باقی نمونده اون فقط یه پسر دختر دوسته که دوباره سعی داره من را به سمت خودش بکشونه و اصلا نیازی نیست تلاش کنه من هنوز هم رامش میشم…
قسمتی از متن رمان تمام آنچه دارمی
بعد از رفتنشون به مامان و بابا هم شب بخیر گفتم .. گوشیم را به شارژ زدم که متوجه پیام فراز شدم ” احتمالا فرزاد فردا دوباره بیاد آتلیه ” پس حدسم درست بود فرزاد فردا دوباره به سراغم می آمد که فراز همتا را با من همراه کرده بود تا مشکلی برایم به وجود نیاورد ” .ممنون داماد خوب ” پیام را ارسال کردم پیام دیگری آمد ” حواسم بهتون هست که چه نقشه هایی می کشید ” پیام را همتا از گوشی فراز فرستاده بود.
چون فراز پشت فرمان ماشین بوده و احتمالا به خط دادن های فراز به من هم عصبانی بود . ” خوب نیست آدم گوشی شوهرشو چک کنه” ببند لطفا “…. با ببندی که گفته بود جایز ندیدم بیشتر با او بحث کنم در این لحظه همتا عصبانی بود چون دوست نداشت ارتباطی حتی بد بین من و فرزاد شکل بگیرد . میخواستم درکش کنم و حتی حق را به او بدهم ..اما دلم نمی فهمید در این ۴ سال فراز تنها کسی بود که من را میفهمید و خیلی جاها کمکم میکرد .
های سرم را روی بالشت گذاشتم فردا یکی از آن تیپ های فرزاد جزغاله کن را می زدم . نیم تنه مشکی که تازه خریده بودم را میپوشیدم . دوش اساسی گرفتم بیشتر از هر وقت دیگه ای آرایش کردم نیم تنه جیگرم را پوشیدم و موهای بلند و مواجم را دورم آزاد ریختم ..عطر زدم و دستبندهای چوبی ام را به دست انداختم روپوشی بلند و شال رنگی بلندی هم پوشیدم کوله ی رنگی ام را هم برداشتم با خداحافظی از مامان از خانه بیرون زدم
