دانلود رمان تمنا برای داشتنت نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: محدثه حیدری
تعداد صفحات: 947
خلاصه رمان: تمنا برای داشتنت و عشق می آید درست زمانی که انتظارش را نداری درست لحظه ای که خودت را در دورترین نقطه از احساس میدیدی و اینک عشق مهمان قلب دختری از جنس سختی ها.. تنهایی ها.. بغض ها میشود عسل دختری ۲۰ساله از جنس تنهایی حساس و شکننده پراز خلا ها ناخواسته درگیر عشق میشود و…
قسمتی از متن رمان تمنا برای داشتنت
اره من اقای خودخواه رو برده بودم و خنده ای از ته دل درمقابل پوزخند سامی زدم که یه هو یه چیز افتاد روم اره رویا بود از شادی نشسته بود رو پامو یه خنده نشست رو لپم بعد از کلی مسخره بازی بالاخره از هم دل کندیم هوا تاریک شده بود و من عاشقه جاده چالوس تو شب بودم اما بخاطر 4 روز تعطیالت خیلی شلوغ بود بعداز :ساعت به یه ویلای ساحلیه خیلی شیک تو سلمان شهر رسیدیم ماشینا پشت سر هم داخل رفتن و ماشین اخر هم ما بودیم
ویلای خیلی قشنگی بود درختای نارنج و اون تاب و اون الاچیق و…واقعا زیبا بود سامی مرد میان سالی رو صدا زد سامی: جعفر اقا لطفا شام رو اماده کنید که همه گرسنه و خسته هستن جعفراقا:چشم اقا الان به گلی میگم پس اینجا واسه سامی بود بگو چرا انقد مغرور بود البته از همون اول از مارک لباساشو مدل ماشینش پیدا بود بچه پولداره چمدونمو از ماشین پیاده کردم و به زور داشتم میبردمش به سمته عمارت که یه هو احساس کردم وزنی نداره….
و بعدش چمدونمو دسته سامی دیدم که به سرعت داشت به سمت عمارت میرفت سحر:عسل این پسره سامی یه حالتیه ها رها:اره نمیشه ازش سر دراورد با اینکه حرفشون رو قبول داشتم اما گفتم سحر و رها فقط سر تکون دادن مگه چند ساعته کلا میشناسیمش بابا رفتارش عادیه….