دانلود رمان تندیس عشق نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه-اجتماعی
نویسنده رمان: نسرین ثامنی
تعداد صفحات: 277
خلاصه رمان: نسرین ثامنی یکی از مطرح ترین نویسندگان عامه پسند کشورمان است؛ نویسندهای که به قول خودش در سن۱۸ سالگی برای نخستین بار نامش روی جلد کتاب رفته و به طور متوسط سالی ۳ کتاب منتشر میکند که در این بی رونقی بازار کتاب معمولا در شمارگان بالا و با تعداد چاپهای متعدد روانه بازار میشوند.
قسمتی از متن رمان تندیس عشق
مهتاب دهانش را به گوش شهاب چسباند و شروع کرد به حرف زدن ، چشمهای شهاب از شنیدن حرفهای او برق زد . وقتی سخنان در گوشی مهتاب به پایان رسید ، شهاب با لحنی آمیخته به جدی و شوخی گفت : به ! همش همین ؟ خوب من که اینا رو از اولم می دونستم . پس رشوه بی رشوه . می دونی که تو جیبم عنکبوت تار بسته ! بد جنس دروغگو ! عادتته جر بزن . خب حالا تو بگو خبر دست اولت چی بود ؟ هیچی بابا به چیزی گفتم . تو چرا عقلتو دادی دست من ؟
شهاب آن گاه خنده کنان از آشپز خانه بیرون رفت و مهتاب را حیران و عصبانی بر جا گذاشت . مادر که در سالن مشغول چیدن میوه روی میز بود با لحنی مهربان خطاب به بچه ها گفت : امشب خودمو خیلی جوونتر از گذشته ها احساس می کنم ! مادر پس از این جمله آهی از سینه رها کرد و در همان حال که کنار شاهرخ روی مبل می نشست ادامه داد : واسه ی ما پیرزنها هیچی لذت بخش تر از مرور خاطرات گذشته نیست . در واقع ما با خاطرات دوران جوونی زنده ایم . شاهرخ در دیدگان مادرش خیره شد و پرسید : چی شده مادر ؟
امشب خیلی رمانتیک صحبت می کنی ! مادر خندید و دستش را روی دستهای مهربان و پر حرارت پسرش گذاشت و در جواب او گفت : میخوام درباره موضوعی باهات صحبت کنم . شهاب با لودگی وسط حرف مادرش پرید و گفت : اگه خصوصیه ما بریم بیرون ؟ مادر که نگاه مهربانش را متوجه ی چهره ی پسر کوچکش کرده بود و در دل با خود گفته بود : « ظاهرش خیلی لوس به نظر میاد ولی قلیش مت آینه پاکه ، اینم وقتش رسیده ، باید کم کم فکری براش کرد . ریش و سبیلشم که ماشالا در اومده ! » با صدای بلند به او گفت : صحبت خصوصی با کسی ندارم . تو هم بهتره کمی جدی باشی ! چشم مامان ! مادر به نشانه ی رضایت لبخندی زد و رو به پسر بزرگش ادامه داد…