دانلود رمان تیری در مسیر نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، پلیسی، معمایی
نویسنده رمان: سعیده نعمتی
تعداد صفحات: 508
خلاصه رمان: داستان از جایی آغاز میشود که دختری به نام ترمه قصد دزدی از فردی به نام مهرداد سنایی را دارد. این دزدی با هدف طرح ریزی شده و در ادامه پرده از رازهایی در زندگی آنها برداشته میشود…
قسمتی از متن رمان تیری در مسیر
چشمهایش را میبندد وتک تک اجزایش را لمس میکند روی ماشه متوقف میشود ؛فکر میکند.تنها کلمه ای که میتوان برای توصیفش بر زبان راند،زیباست! لب میزند: زیبا ! اما این ظاهر فریبنده خواهد کشت.مثل یک عشق ممنوع؛ تیری که با لغزش انگشتی شتاب میگیرد،از مسیر تفنگ میگذرد وتنی را فرو میپاشدو قلبی را منهدم. عشقو اسلحه هردو همانند هم هستند؛ آدم کش. تنها یک حرکت و.شلیک! تیری در مسیر ؟ زیپ کاپشنمو باز کردم و مقنعمو داخلش زدم.دوباره زیپو بالا کشیدم . نیم ساعتی میشد که با فاصله از مجتمع تجاری قدم رو میرفتم .
کم کم داشت حوصلم سر میرفت.نکنه اشتباه اومده باشم؟ به موبایلم نگاه کردم ولی آدرس که همینه .پسری
از کنارم رد شد ،وقتی فهمید اونجا دارم الکی قدم میزنم ،ایستاد :-عزیزم قالت گذاشتن؟ میخواهی عوضش باهم بریم صفا؟ قیافه بدی نداشت بهش هم نمیومد که اهل این حرفها و برنامه ها باشه. لحن حرف زدنش هم خبر از مسخره کردن میداد. انگار اونم حوصلش سر رفته بود و میخواست سربه سر کسی بذاره .اگه جوابشو نمیدادم پی کارش میرفت؛ اما منم بدم نمیومد یه کمی اذیت کنمو سرم گرم بشه.
کولمو بلند کردم و به حالت تهدید ،سمتش گرفتم:-برو
گمشو تا نزدم قیافتو بی ریخت کنم.لبخند کجی روی صورتش نشست :اوا خواهر. دختر که نباید خشن باشه . قبل از اینکه جوابی بدم دستی تو هوا تکون داد و رفت. اشتباه کردم؛ انگار وقت مناسبی براش نبودو عجله داشت. کولمو پایین آوردم حیف شد که رفت . به دیوار تکیه زدم.ماشین کمری سفیدرنگی از راه رسید.مرد شیک پوشی که از ماشین پیاده شد رو زیر نظر گرفتم. قفل ماشین رو زد. کیف پول و موبایلشو داخل بارونی مشکیش که تا زانوش میرسید، انداخت.