دانلود رمان تیه طلا نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اربابی، اجتماعی
نویسنده رمان: عاطفه منجزی
تعداد صفحات: 809
خلاصه رمان: خسرو زمانی که متوجه می شود ناهید همسرش نمیتواند فرزندی بیاورد، بیوه ای به نام طلا را به همسری خود در میاورد، طلا در زمان زایمان فوت میکند و خسرو صاحب یک دوقلو می شود که یکی را طلا و دیگری را تیام نام گذاری می کند، طلا در ایل باقی می ماند و تیام همراه خسرو و ناهید می رود، با فوت نابهنگام تیام، خسرو پیش طلا برمی گردد و از او می خاهد نقش خواهر جوان مرگش را بازی کند، و حالا رویارویی طلا و فرهاد (نامزد تیام) و …
قسمتی از متن رمان تیه طلا
در کمد دیواری را باز کرد و داخلش سرک کشید اما چیزی نگذشت که با آه سردی درش را بست … از حضورش در ان اتاق شرمنده بود … خودش را به چشم مهمان ناخوانده ای میدید که جای صاحب خانه را غصب کرده … بی حوصله کنار پنجره ایستاد … حتی منظره ی کوه دماوند با آن همه اقتدار برایش جذابیتی نداشت … خودش را روی تخت انداخت و غرق فکر به سقف خیره شد و باز بی قرار و کلافه از جا بلند شد.
جلوی کتابخانه ایستاد و نگاه سرسری به کتاب ها انداخت … با سر انگشت روی کتاب ها خط کشید ولی بی حوصله … این کار را هم رها کرد … فکر کرد برای وقت گذرانی موهایش را مرتب کند … پشت میز آرایش نشست و به آینه چشم دوخت … از خودش پرسید: موهای کدام یکی را باید شونه کنم … طلا یا تیام؟ با چشم دنبال شانه گشت
روی میز پر از وسایل گران قیمت آرایشی بود وسایل شخصی تیام! از این فکر تیره ی پشتش لرزید … طوری که مرتب کردن موها از یادش رفت … آرنجش را به میز تکیه داد و شقیقه هایش را محکم چسبید … نفهمید چه قدر گذشت که ۸ تقه ای به در خورد … سرش را بلند کرد … پدرش میان چار چوب درایستاده بود: به به! ببین چه دختر سحرخیزی دارم … فکر نمی کردم به این زودی بیدار شی …