دانلود رمان ثانیه های عاشقی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: گیسوی پاییز
تعداد صفحات: 145
خلاصه رمان: داستان درباره ي دختري به اسم شکوفاست که يه هفته بعد از تولدش جلوي در پرورشگاه گذاشته مي شه….و خيلي زود يه خونواده اي پيدا مي شن و اونو به فرزندي مي گيرن…..چند ماه بعد از ورود شکوفا به خونه ي خانوم و آقاي به کیش .. خانوم به کیش باردار مي شه و بعد از نه ماه سه تا پسر به دنيا مياره…ايليا…ارشيا…برديا…حالا همه بزرگ شدن…پایان خوش
قسمتی از متن رمان ثانیه های عاشقی
می بافم رج به رج … گره به گره … دردهایم را بند به بند گره می زنم … شادي هایم را به جاي گلهاي قالی نقش می زنم … سرگذشتم را با سر انگشتانم نخ به نخ به تصویر می کشم … پس اشک ها و لبخند هایم را طرح می زنم تا دست به دست راوي یک زندگی باشند … در خونه رو باز کردم و وارد شدم … مثل همیشه سوت و کور … اما پر از آرامش … با بی حالی کیفم رو انداختم رو کاناپه ي سه نفره ي وسط سالن و رفتم سمت آشپزخونه …
در یخچال رو باز کردم و شیشه ي آب رو یه سره رفتم بالا … به شدت گرسنه بودم … یه بسته سوپ آماده از داخل کابینت برداشتم و تو یه قابلمه خالی کردم … چهار تا لیوان آب هم بهش اضافه کردم و گذاشتمش روي گاز … زیرشو که روشن کردم رفتم تا لباسام رو عوض کنم … اگه مامان می فهمید غذام سوپ آمادست حتماً وادارم می کرد برم بالا غذا بخورم … خدا رو شکر کردم که نیست ببینه …
اگه این شکم گرسنه نبود هیچی نمی خوردم و یه راست شیرجه می رفتم تو تختم و می خوابیدم… ولی حیف که حریف شکمم نمی شدم … لباسام رو که عوض کردم رفتم سر وقت سوپ … داشت می جوشید…ولی چون به هم نزده بودمش گوله گوله شده بود … یه قاشق برداشتم و شروع کردم به هم زدن تا صاف و یه دست بشه … و قابل خوردن … وقتی آماده شد ریختمش تو یه ظرف و یه تیکه نون هم گذاشتم کنارش … رفتم نشستم روي کاناپه که رو به روي تلویزیون بود …