دانلود رمان جاسوس نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، طنز، کلکلی، پلیسی
نویسنده رمان: گروه نجوا
تعداد صفحات: 243
خلاصه رمان: روشا دختری بیغل و غش و شروشیطون که عاشق عکاسیه و همراه دوستش یه پروژه عکاسی رو دنبال میکنه، اما دست سرنوشت بازیای رو تو دامنش میذاره که زندگیش رو تغییر میده یه بازی…..
قسمتی از متن رمان جاسوس
به یه مورچه هم تا حالا نرسیده… این چیزیه که شما میگید، حقیقت معلوم میشه. راه بیافتین خانم‐ِاِاِا…یه لحظه صبرکن جناب، شایلین بیا دنبالم، به خدا از این جا می ترسم الهی فدات بشم! حواسم بهت هست. الان میرم سراغ وکیل تو که کاری نکردی قربونت بشم یک دقیقه ای راه میریم که به باز داشتگاه میرسیم؛ در بازداشتگاه رو باز میکنه: برو داخل! کمی این پا و اون پا میکنم و میگم: من گرسنمه نگاهی به چشم هام میاندازه که نمیدونم چرا، اما خجالت میکشم وجدان جونی: توغلط کردی!
کوفت بی ادب، خجالت کشیدم دیگه. تو وجدان منی یا اون؟!…هر طرف که باد بیاد خخ…الان میگم یه چیزی برات بیارن…تنکیو…برو تو داخل میرم که با یه دختر جوون رو به رو میشم. چهره تو دل برویی داره با چشم و ابروی مشکی و بینی قلمی و لب های گرد و لباس ساده، اما تمیز. جلو میرم:
…سلام…نگاه غمگینی بهم میاندازه و زیر لبی میگه: س؛…من به آرامی روی تخت کنارش میشینم واسه چی این جایی؟ ! …دزدی…چی؟!…شنیدی که…چی دزدیدی؟…یه سبد پر از مواد غذایی
…برای چی؟!…بده کاریت نباشه وجدانم دیدن یه پسر بچه گرسنه رو که خواهرش به خاطر یه سبد غذا زندون افتاده قبول نمیکنه. شماره رو میگیرم و جلدی به سمت پنجره
کوچکی که روی در بازداشتگاه قرار داره میرم:آقا… آقای پلیس!!بله بفرمایید آقای پلیسی که من رو آورد این جا رو صدا میکنید؟ ایشون رفتن بیرون کارتون رو بگید (ای بابا، خوبه بهش گفتیم گرسنمونه گذاشت رفت) خیلی خب مرسی! میخوام یه تماس بگیرم، کارم فوریه نمیشه آقا خواهش می کنم ضروریه زودتموم بشه وای مرسی