دانلود رمان جان شهرزاد نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: رز آبی
تعداد صفحات:
خلاصه رمان: شهرزاد دختری ساده و خجالتی، که از بین این همه مرد نشسته توی قلب رئیس سیوپنج سالهش! مردی که جز لوندی هیچ چیز دیگهی زنها براش مهم نیست و این وسط شهرزاد مظلوم غصه ما عجیب روی هورومون های این مرد تاثیر میذاره وهمین باعث میشه….
قسمتی از متن رمان جان شهرزاد
جا میخوره… اما خودش و نمیبازه:تسلیت میگم بخاطر پدرت… خیلی متاسف شدم. ممنون. جلوتر میاد… دستاش و باز میکنه. تموم دوریا و جداییا با تموم میشه ها.نیشخند میزنم:نه دوری بوده نه جدایی… فقط یه ادم نامرد رفت که ثابت کنه دوره ی مردونگی سر اومده. دستاش پایین می افته… غمگین میگه: توضیح میدم.سرد و یخ زده میگم: منم اومدم که توضیح تو بشنوم.
عقب میرم و روی کاناپه میشینم… اونم میشینه کنارم… عوض شدی! بی حوصله نگاش میکنم و بغض سگی مو قورت میدم: اصلش اینکه الان بزنم زیر گوشت و واست متاسف باشم و برم… اما چون عوض شدم میشینم ببینم دقیقا واسه این همه نامردی و بی شرفی چه توضیحی داری بدی! من مجبور شدم شهرزاد. چرا نمیتونم یه دقیقه مثل یه دختر متین و اروم بشینم و گوش کنم و منفجر نشم؟ داد میزنم و بغضم خفم میکنه:
اجبار؟ باشه… خودت و تبرئه کن… اما هر دلیلی واسه من بیاری بی خبر رفتنتو توجیح نمیکنه… تو من و مثل یه دستمال کاغذی انداختی دور اقای شادمان… تو من و جا گذاشتی… من و با اون همه رویا و امید جا گذاشتی …! حق با تو شهرزاد… اومدم بگم همه ی حق با تو… من حق نمیخوام… باور منو بهم برگردون… احساسمو… روان سالممو… دوسال زندگی رفته مو… اعتماد مو… میتونی؟