دانلود رمان جنون آغوشت نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه_ انتقامی
نویسنده رمان: نگار_ ب
تعداد صفحات: 1673
خلاصه رمان: زندگی دختری سیزده ساله که به اجبار به مردی به اسم حاج حمید فروخته میشه و بزرگ میشه و نقشه هایی میکشه که به رسوایی میرسه… و برای حاج حمید یک جنون میشه…
قسمتی از متن رمان جنون آغوشت
به تمام بدنش زل زدم و ترسیده :گفتم: دریا، چیزی نشد که؟هرچی زور زدم نتونستم ازش جدا بشم دستش به سمت لباسم رفت که جیغ زدم مامان فقط میخندید و اصلا نمی فهمید داشت چه اتفاقی می افتاد بلند گفتم آخرش رو بگو آخرش رو بگو!! چیزی نشد که؟ نه! محکم از دستش گاز گرفتم جیغ کشید و مامان اومد سمتش که من از زیرش در اومدم و زود رفتم اتاقم نه هیچی نشد ولی از ترس سکته کردم یچی نشد رس سکته کردم.
از شنیدن حرفهاش عصبی شده بودم، اگر دیشب براش اتفاقی می افتاد، قطعا فرنگیس رو میکشتم. نكاري. چشم هام به خون نشسته بود دستهام رو مشت کردم و با عصبانیت به سمت در رفتم که دریا پام رو محکم گرفت و گفت: دلارام تو رو خدا نرو، من میترسم. تند پام رو از تو دستهاش بیرون کشیدم و بلند گفتم: من اون زن رو میکشم میکشم…. دریا گریه اش بلندتر شد و شروع به التماس کرد.
عصبی به سمتش برگشتم و انگشت اشاره ام رو به نشونه عصبی به سمتش برسی تهديد تكون دادم فقط اگه بیای بیرون، من میدونم با تو!» نرو بیرون تو رو خدا یهو گفتم تو اصلا از دیشب چیزی خوردی یا نه؟» آب دهنش رو قورت داد و گفت: «نه. اشتها نداشتم و اینکه نمیشد رفت بیرون