باغ استور
دانلود رمان و داستان کوتاه ☀️ اپلیکیشن رمان

دانلود رمان حاکم به قلم فرشته تات شهدوست با لینک مستقیم

دانلود رمان حاکم نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: عاشقانه، انتقامی
نویسنده رمان: فرشته تات شهدوست 
تعداد صفحات: 837

رمان حاکم

خلاصه رمان: پریزاد، دختر قصه ی “حاکم” بی توجه به خواسته ی دوست برادرش که مردی است شرور و قلدر به نام امیربهادر، برای اینکه از برادرش پیمان خبری بگیرد با یک پسر قرار می گذارد. این کار پریزاد، امیر بهادر را عصبانی و مشکوک می کند اما پریزاد بی اطلاع از اینکه کارش، خشم و سوظن امیربهادر را برانگیخته، به درخواست او به خانه اش می رود و در تله ی او گرفتار می شود. امیربهادر که فکر می کند پریزاد، دختری ناپاک و بدسیرت است، برای اینکه او را تنبیه کند، قصد دست درازی به او را دارد. ولی بعد از گوش سپردن به حرف هایش و پی بردن به این مساله که حرف های نامزدش نازیلا، درباره ی دخترک دروغی بیش نبوده، خشمش را فرو می خورد و تصمیمی قاطع می گیرد. او عزمش را جزم کرد که پریزاد را همه جوره از آن خود کند.


قسمتی از متن رمان حاکم 

سنگک با یک نفس بوی مطبوعی که بر فضا حاکم بود حفره های بینی اش را پر کرد. وای عجب بویی هم گرفتی؟.. اگه نگرفتی برم نونوایی.. گرفتم… فقط سبزی خوردنا رو خیس کردم رو سینکه بریز تو سبد بشور… سری تکان داد و با اشتیاق سمت ظرفشویی رفت. سنگینی نگاه مادرش را همچنان حس میکرد. این مانتو واسه کیه کشیدی تنت؟… دستش لحظه ای روی سبد ثابت ماند. نازيلا. وا.. مگه لخت رفته بودی که بهت لباس دادن؟

سید را داخل سینک گذاشت و شیر آب را باز کرد داشتیم با گل سفالگری کار میکردیم که کثیف شد مجبور شدم بکنم بشورم… هنوز خیس بود واسه همین نازیلا مانتوشو بهم قرض داد. مادرش مثل همیشه که اسم گل می آمد غر میزد رو ترش کرد و گفت: آخه سفالگری هم شد کار؟ مگه نگفتی دستم به خاک حساسیت داره؟.. دستکش دستم بود. سفال گری خیلی خوبه مامان خوشم میاد.. خدا به عقلی به تو بده یه پولی به بابات زمان ما دخترا خیاطی باد می گرفتن… دور دست مادراشون آشپزی میکردن هزار و یک هنر داشتن ولی الان چی؟…

نپاش آب سبزی رو به در و دیوار کثیفه.. بیا برو نخواستم کمک کنی… دارم میشورم دیگه.. سید را از دستش گرفت نمی خواد خودم میشورم. پریزاد که گویی از خدایش بود هر چه زودتر به اتاق کوچک خود پناه ببرد، سریع عقب کشید و دستهایش را زیر شیر شست.. واسه ناهار صدام کنین. از خیر این آبگوشت نمیشه گذشت. مادرش لبخند زد. می دونستم دوست داری بار گذاشتم. صبح رفتم گوشت تازه گرفتم که به نت بچسبه پریزاد با لبخند جلو رفت و گونه ی مادرش را بوسید: الهی قربونت برم که انقدر عزیزی خدا نکنه دختر سر راه به سر به پروانه بزن صداش نمیاد ببین چکار می کنه؟…

 

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
پریزاد، دختر قصه ی "حاکم" بی توجه به خواسته ی دوست برادرش که مردی است شرور و قلدر به نام امیربهادر، برای اینکه از برادرش پیمان خبری بگیرد با یک پسر قرار می گذارد. این کار پریزاد، امیر بهادر را عصبانی و مشکوک می کند اما پریزاد بی اطلاع از اینکه کارش، خشم و سوظن امیربهادر را برانگیخته، به درخواست او به خانه اش می رود و در تله ی او گرفتار می شود. امیربهادر که فکر می کند پریزاد، دختری ناپاک و بدسیرت است، برای اینکه او را تنبیه کند، قصد دست درازی به او را دارد. ولی بعد از گوش سپردن به حرف هایش و پی بردن به این مساله که حرف های نامزدش نازیلا، درباره ی دخترک دروغی بیش نبوده، خشمش را فرو می خورد و تصمیمی قاطع می گیرد. او عزمش را جزم کرد که پریزاد را همه جوره از آن خود کند.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: حاکم
  • ژانر: عاشقانه، انتقامی
  • نویسنده: فرشته تات شهدوست
  • ویراستار: باغ استور
  • تعداد صفحات: 834
لینک های دانلود
  • 530 روز پيش
  • admin
  • 9,021 بازدید
لینک کوتاه مطلب:
ورود کاربران

تبلیغات متنی
درباره سایت
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.