دانلود رمان حس عاشقی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا
موضوع رمان: عاشقانه، اجتماعی
نویسنده رمان: پرنیا اسد
تعداد صفحات: 205
خلاصه رمان: رمان در مورد دختریه که در خانواده ی نسبتا فقیری زندگی میکنه…یکی از خواهرهاش در طی دوران مریضی دچار عشقی واهی میشه که رسیدن به اون عشق واسش محاله اما بالاخره روزی این دختر عشق واهیش رو در واقعیت پیدا میکنه اما..پایان خوش
قسمتی از متن رمان حس عاشقی
روزی این دختر عشق واهیاش را در واقعیت پیدا میکند اما… حسی جدید… اما این حس گمنام چه میداند از عشق؟ حسی که نه زمان را میشناسد و نه مکان را… این چه حسی ست که نه خواب را میفهمد و نه بیداری را… وارد اتاق شدم… لباسهامو عوض کردم و بعد از گرفتن وضو، سجادهمو پهن کردم و قامت گرفتم. خدایا خودت کمکمون کن… به بیماری سحر و عشق واهی که دچارش شده رحم کن.
به بابای بیچارم که صبح تا شب حمالی اینو اونو میکنه اما حقوقش اندازه نصف خرجی خونه هم نیست، رحم کن. به سلیمی که مجبوره واسه اینکه دانشگاهش زود تموم شه و خرج کمتری کنه، هر ترم واحدهای زیادی بر میداره، رحم کن. به بی بی که با سن زیادش باید کارای خونه رو انجام بده و به سحر برسه رحم کن… به منی که 28 سالمه و چیزی به ازدواجم نمونده اما هنوز هیچ جهیزیهای ندارم رحم کن… منی که دارم واسه کمک خرجی خونه لباسای کثیف مردمو میشورم…
درسته کیارش به علاوه زندگی خودشون نصف خرج خونه ما رو هم میده اما گاهی اوقات تو روش خجالت میکشم… با حس سنگینی نگاه یه نفر اشک هامو پاک کردم و بعد از بستن قرآن، سرمو بلند کردم…
کیارش به چهارچوب در تکیه داده بود و با عشق و لذت بهم خیره شده بود. همونطور که سجاده رو تا میکردم و نگاهم به سجاده بود زمزمه کردم کی اومدی؟ نزدیکتر اومد و گفت خیلی وقت نیست… غرق نماز بودی… قبول باشه.