باغ استور
دانلود رمان و داستان کوتاه ☀️ اپلیکیشن رمان

دانلود رمان حلقه ی جادویی به قلم س.زارع پور با لینک مستقیم

دانلود رمان حلقه ی جادویی نسخه کامل پی دی اف، اندروید، آیفون، جاوا

موضوع رمان: تخیلی، فانتزی
نویسنده رمان: س.زارع پور
تعداد صفحات: 781

رمان حلقه ی جادویی

خلاصه رمان: جنگ نزدیک بود؛ کنار گوشمون نفس می‌کشید و هیچ‌ کس متوجهش نمی‌شد. مردم بی‌گناه تاوان پس دادن؛ تاوان گناهی که مرتکب نشده بودن. امیدها رفت، زندگی‌ها نابود شد و ویرانه‌ها کنار هم قرار گرفتن و دشمن‌ها قوی‌تر و ترسناک‌تر شدن. اگه ویرانه می‌موندم، باید محکوم می‌شدم به تباهی.

تعداد زیادی باورم نکردن؛ اما من دوباره جنگی رو برپا می‌کردم؛ بزرگ‌تر و هولناک‌تر از تصورشون. گرچه تموم انتظاراتم از تنها سلاحم اون‌طوری نبود که می‌خواستم، گرچه رازهای زیادی پشت خودش داشت و گاهی ما رو به ورطه‌ی نابودی برد؛‌ اما نفس‌های جنگ رو داغ‌ تر کردیم و این‌بار… ما بودیم که به‌جاش نفس می‌کشیدیم!

قسمتی از متن رمان حلقه ی جادویی

پدرم تاجر دارو بود، یکی از اشرافای سرزمین. یه روز تو یه مهمونی بزرگ و باشکوه دختری رو دیدم. شاهزاده سانسا . با اینکه قیافه ی خیره کننده ای نداشت؛ اما شدیداً توجه من رو به خودش جلب کرد. غافل از اینکه خانواده هامون این ملاقات رو برنامه ریزی کرده بودن. وقتی فهمیدم خیلی خوشحال شدم. من اون زمان بیش از حد جاه طلب و تنوع طلب بودم و هیچ چیزی بیشتر از اون نمی تونست خوشحالم کنه که هم به دختر مورد علاقه ام برسم و هم داماد حاکم بشم.

چیزی نگذشت که جشن ازدواج ما برپا شد و برای همیشه به هم تعلق گرفتیم. سانسا به معنی واقعی کلمه فوق العاده و باوقار بود و منم خیلی دوستش داشتم ، اون هم همین طور . بعد از به دنیا اومدن پسرم ، آرتور ، خوشبختیم کامل تر شد . آرتور شش.. هفت سالش بود که برای یه سفر تجاری از قلمرو خارج شدم . تو اون سفر به دختر روستایی رو دیدم. یه دختر فوق العاده زیبا به اسم دافنی که تموم هوش و حواسم رو به خودش معطوف کرد .

دافنی به قدری منو شیفته ی خودش کرد که به خاطرش دوهفته بیشتر تو اون منطقه موندم . و اون دوهفته بود که جذابیتا و ترفنداش بالاخره روم تأثیر گذاشت. بعد از برگشتنم رابطهم با سانسا سرد و کمرنگ شده بود، که اون رفتارم رو پای خستگی سفر گذاشت و اعتراضی نکرد، تا اینکه یه روز خدمتکاری نامه ای از طرف دافنی برام آورد که توش نوشته بود به قلمروی ما اومده تا منو ملاقات کنه . خیلی خوشحال شدم و دستور دادم در جای مناسبی بهش اسکان بدن و تو به موقعیت مناسب به دیدنش رفتم .

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
جنگ نزدیک بود؛ کنار گوشمون نفس می‌کشید و هیچ‌ کس متوجهش نمی‌شد. مردم بی‌گناه تاوان پس دادن؛ تاوان گناهی که مرتکب نشده بودن. امیدها رفت، زندگی‌ها نابود شد و ویرانه‌ها کنار هم قرار گرفتن و دشمن‌ها قوی‌تر و ترسناک‌تر شدن. اگه ویرانه می‌موندم، باید محکوم می‌شدم به تباهی.

تعداد زیادی باورم نکردن؛ اما من دوباره جنگی رو برپا می‌کردم؛ بزرگ‌تر و هولناک‌تر از تصورشون. گرچه تموم انتظاراتم از تنها سلاحم اون‌طوری نبود که می‌خواستم، گرچه رازهای زیادی پشت خودش داشت و گاهی ما رو به ورطه‌ی نابودی برد؛‌ اما نفس‌های جنگ رو داغ‌تر کردیم و این‌بار... ما بودیم که به‌جاش نفس می‌کشیدیم!

 
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: حلقه ی جادویی
  • ژانر: تخیلی، فانتزی
  • نویسنده: س.زارع پور
  • ویراستار: باغ استور
  • تعداد صفحات: ۷۸۱
لینک های دانلود
  • 661 روز پيش
  • admin
  • 148 بازدید
لینک کوتاه مطلب:
ورود کاربران

تبلیغات متنی
درباره سایت
باغ استور: سایت اول رمان استور در گوگل از باغ است، دانلود رمان از اپلیکیشن و آپ باغ استور با کد تخفیف ویژه از بزرگترین باغ رمان ایران، دانلود رمان جدید از سایت فروش رمان باغ استور، کتاب رمان های عاشقانه برای آیفون و اندروید، Pdf/Apk
آخرین نظرات
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " باغ استور " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.